حاج قاسم کجایی...

من می روم ز کوی تو و دل نمی رود
این زورق شکسته ز ساحل نمی رود

گویند دل ز عشقِ تو برگیرم ای دریغ
کاری که خود ز دستِ من و دل نمی رود!

گر بی تو سوی کعبه رود کاروانِ ما
پیداست آن که جز رهِ باطل نمی رود

در جست و جوی روی تو هرگز نگاهِ من
بی کاروانِ اشک ز منزل نمی رود

خاموش نیستم که چو طوطی و آینه
آن روی روشنم ز مقابل نمی رود



محمدرضا شفیعی کدکنی
دیدگاه ها (۲)

قاصدک ها...

دلنوشته...

من چه دانم...

مثل باران...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط