عاشقانه منو جاناا
باز در آغوش تو مهمانی ام
ساکن آن زلف پریشانی ام
باز در این شعرکه در وصف توست
در خَم ابروی تو پنهانی ام
سارق مَه روی تو چشمان من
گوشه ی چشمان تو زندانی ام
ای که نوازشگرِ هر بوسه ای
کنج لبت موجب ویرانی ام
بوسه زدی روی من و . من به تو
مُهر لبت مانده به پیشانی ام
ساکن آن زلف پریشانی ام
باز در این شعرکه در وصف توست
در خَم ابروی تو پنهانی ام
سارق مَه روی تو چشمان من
گوشه ی چشمان تو زندانی ام
ای که نوازشگرِ هر بوسه ای
کنج لبت موجب ویرانی ام
بوسه زدی روی من و . من به تو
مُهر لبت مانده به پیشانی ام
۶.۷k
۲۴ تیر ۱۴۰۲