سناریو
وقتی اعضا میرن توی اتاق و جای یونگی یه گربه روی تخت میببینن
نامجون: به نام ایزد منان! یونگییییییی! چرا تو گربه شدییییی؟
میره پیش بقیه اعضا و بهشون میگه که الان داشتم یه کتاب در مورد جادو و طلسم میخوندم دیدم توش نوشته تبدیل آدم به گربه ؛ وردشو رو به شوگا خوندم چرا واقعا یونگی گربه شددددد...؟!😂😔
جین: یونگی اومده خونه جین مهمونی و جین داره براش آشپزی میکنه ، بعد از اینکه غذا رو درست کرد داد میزنه: یونگییییی بیا ناهار حاضره.
ولی یونگی نمیاد، چند بار صداش میکنه و بعد ازین که جوابی نمیشنوه میره تو اتاق و به جای یونگی یه گربه میبینه...! خشکش میزنه همون لحظه گربه روی تخت میو میو میکنه طوری که نشون بده گشنمه...
(جین از دست رفت بچه ها)😂💔
جیهوپ: میره جلوی در اتاق یونگی و در میزنه: یونگی بیا بریم زودتر ، بیرون بقیه پسرا منتظر تواَن
یونگییییی . در اتاق رو باز میکنه و همون لحظه یه گربه از روی تخت میپره روش . جیهوپ انقدر جیغ میزنه که صداش دیگه درنمیاد...😭🤣
جیمین: جیمین و یونگی باهم روی تخت خوابیدن (فکر بد نکنیدا به عنوان دو تا رفیق) یونگی به جیمین میگه که من میرم حموم دوش بگیرم تو بخواب تا من بیام .
جیمین: اوهوم . باشه پیشی
جیمین یکم میخوابه وقتی بیدار میشه به جای یونگی یه گربه رو تخت میبینه که کنارش خوابیده (پسرم جیمین کم مونده سکته کنه) داد میزنه: یونگیییییی ، شوگولییییی ، کجایییییی؟ وایییییی
یونگی همون لحظه در اتاق رو باز میکنه و میاد: آروم باش جیمین شی ، اروممم جیغ نزن رفته بودم اب بخورم. از این ترسیدی؟ گربه جدیدمه
جیمین که آروم تر شده میره بغل شوگا و دوباره باهم میخوابن💔
تهیونگ و جونگکوک : تهیونگ و کوکی باهم رفتن مهمونی خونه شوگا. منتظر نشستن تا یونگی از اتاقش بیاد بیرون ولی هرچی منتظر موندن نمیومد . کوکی رفت در زد: یونگی هیونگ؟ نمیای؟ هیونگگگگگ ، یونگییییی
در اتاق رو باز کرد و به جای یونگی یه گربه رو تخت دید: با اباالفضللللللللل. تهیونگگگ، بدووووو
تهیونگ تا اومد بپرسه چیشده کوک دستشو گرفت کشید و باهم از خونه یونگی فرار کردن😂
*لایک یادت نره*
این سناریو درخواستی بود️️️
نامجون: به نام ایزد منان! یونگییییییی! چرا تو گربه شدییییی؟
میره پیش بقیه اعضا و بهشون میگه که الان داشتم یه کتاب در مورد جادو و طلسم میخوندم دیدم توش نوشته تبدیل آدم به گربه ؛ وردشو رو به شوگا خوندم چرا واقعا یونگی گربه شددددد...؟!😂😔
جین: یونگی اومده خونه جین مهمونی و جین داره براش آشپزی میکنه ، بعد از اینکه غذا رو درست کرد داد میزنه: یونگییییی بیا ناهار حاضره.
ولی یونگی نمیاد، چند بار صداش میکنه و بعد ازین که جوابی نمیشنوه میره تو اتاق و به جای یونگی یه گربه میبینه...! خشکش میزنه همون لحظه گربه روی تخت میو میو میکنه طوری که نشون بده گشنمه...
(جین از دست رفت بچه ها)😂💔
جیهوپ: میره جلوی در اتاق یونگی و در میزنه: یونگی بیا بریم زودتر ، بیرون بقیه پسرا منتظر تواَن
یونگییییی . در اتاق رو باز میکنه و همون لحظه یه گربه از روی تخت میپره روش . جیهوپ انقدر جیغ میزنه که صداش دیگه درنمیاد...😭🤣
جیمین: جیمین و یونگی باهم روی تخت خوابیدن (فکر بد نکنیدا به عنوان دو تا رفیق) یونگی به جیمین میگه که من میرم حموم دوش بگیرم تو بخواب تا من بیام .
جیمین: اوهوم . باشه پیشی
جیمین یکم میخوابه وقتی بیدار میشه به جای یونگی یه گربه رو تخت میبینه که کنارش خوابیده (پسرم جیمین کم مونده سکته کنه) داد میزنه: یونگیییییی ، شوگولییییی ، کجایییییی؟ وایییییی
یونگی همون لحظه در اتاق رو باز میکنه و میاد: آروم باش جیمین شی ، اروممم جیغ نزن رفته بودم اب بخورم. از این ترسیدی؟ گربه جدیدمه
جیمین که آروم تر شده میره بغل شوگا و دوباره باهم میخوابن💔
تهیونگ و جونگکوک : تهیونگ و کوکی باهم رفتن مهمونی خونه شوگا. منتظر نشستن تا یونگی از اتاقش بیاد بیرون ولی هرچی منتظر موندن نمیومد . کوکی رفت در زد: یونگی هیونگ؟ نمیای؟ هیونگگگگگ ، یونگییییی
در اتاق رو باز کرد و به جای یونگی یه گربه رو تخت دید: با اباالفضللللللللل. تهیونگگگ، بدووووو
تهیونگ تا اومد بپرسه چیشده کوک دستشو گرفت کشید و باهم از خونه یونگی فرار کردن😂
*لایک یادت نره*
این سناریو درخواستی بود️️️
- ۳.۸k
- ۱۰ فروردین ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۵)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط