ددی خشن
ددی خشن
پارت: 3
آجوما: کارهاتون و درست انجام بدین امشب قرارع مهمونای ارباب بیان
یامسوک: مهمون؟
آجوما: اره.. تو برو خودتو درس کن ارباب اومد بهش میگم کل کاراتو انجام دادی
یامسوک: ن نه ارباب بفهمه دروغ گفتین هم منو میشکه هم شمارو
آجوما: من از بچگی دایه اش بودم نترس تو برو به خودت برس
یامسوک: ا اما
آجوما: اما و اگر نداره برو خودت و تو آینه ببین دختر جون شبیع مرده های متحرک شدی زیر چشات گود افتاده خیلی لاغر شدی
یامسوک:..
آجوما: برو ارایش کن و به خودت برس بدوووو
یامسوک: چشم
یامسوک ویو
رفتم حموم و موهامو خشک کردم و یکم ارایش کردم آجوما راست میگفت زیر چشام گود افتاده بودو صورتم لاغر تر از قبل شده بود اگر لباس باز میپوشیدم جای کتک هایی که ارباب بهم زده معلوم میشد تموم دخترا حسرت میخوردن که جای من باشن اما نمیدونستن که من همش کتک میخورم و به جا اینکع خانوم خونه باشم خدمتکار خونم
لبخند تلخی زدم و بغض کردم
یکی از خدمتکارا اومد تو اتاقم و یه لباس گذاشت رو تختم
♡: ارباب گفتن این لباسارو بپوشین و بعد برید تو اتاقشون(میره)
جین: لایک کنی میزارم توام بیای بغلم کنیا خوشگله
پارت: 3
آجوما: کارهاتون و درست انجام بدین امشب قرارع مهمونای ارباب بیان
یامسوک: مهمون؟
آجوما: اره.. تو برو خودتو درس کن ارباب اومد بهش میگم کل کاراتو انجام دادی
یامسوک: ن نه ارباب بفهمه دروغ گفتین هم منو میشکه هم شمارو
آجوما: من از بچگی دایه اش بودم نترس تو برو به خودت برس
یامسوک: ا اما
آجوما: اما و اگر نداره برو خودت و تو آینه ببین دختر جون شبیع مرده های متحرک شدی زیر چشات گود افتاده خیلی لاغر شدی
یامسوک:..
آجوما: برو ارایش کن و به خودت برس بدوووو
یامسوک: چشم
یامسوک ویو
رفتم حموم و موهامو خشک کردم و یکم ارایش کردم آجوما راست میگفت زیر چشام گود افتاده بودو صورتم لاغر تر از قبل شده بود اگر لباس باز میپوشیدم جای کتک هایی که ارباب بهم زده معلوم میشد تموم دخترا حسرت میخوردن که جای من باشن اما نمیدونستن که من همش کتک میخورم و به جا اینکع خانوم خونه باشم خدمتکار خونم
لبخند تلخی زدم و بغض کردم
یکی از خدمتکارا اومد تو اتاقم و یه لباس گذاشت رو تختم
♡: ارباب گفتن این لباسارو بپوشین و بعد برید تو اتاقشون(میره)
جین: لایک کنی میزارم توام بیای بغلم کنیا خوشگله
۸.۶k
۰۷ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.