روانیِ تو
روانیِ تو
p: 6
«ا.ت»
ارباب با چشای عصبی نگامون کرد
_: شماها چرا عین گاو وایسادید نگاه ما میکنید برید
+: چ چشم
دست شارلوت و گرفتم و باهم. رفتیم تو حیاط نفسمو راحت بیرون دادم
&: اون زنه مادره ارباب بود آلزایمر داره بعد مردن خواهر ناتنیه کوک آلزایمرش بیشتر شده هرکی و میبینه فکر میکنه لاراست یه چیز عادیه تعجب نکن
+: اوهوم وای قلاده ی سگا بازه
با صدای پارس سگا جیغ بنفشی اومدن سمتمون
از ترس خشکم زده بود کاری نمیتونستم بکنم
با صدای سوت یه نفر سگا وایسادن
✓: حالت خوبه؟
از ترس سکسکه ام گرفته بود با لکنت جواب دادم
+: آ آره خوبم
نگاهی به شارلوت کردم که اون پشتم وایساده بود
&: س سلام ارباب کوچک
پسره سری تکون داد و گفت
✓: مث اینکه حال دوستت خیلی بده ببرش استراحت کنه
نگاهی به من کرد و ادامه داد
✓: تازه اومدی اینجا؟
+: اره
✓: پس اون دختری که کوک ازش حرف میزد تویی
با تعجب نگاش کردم که با لبخند گرمی گفت
✓: چیزی نیست میتونی برین
لایک: ۲٠
p: 6
«ا.ت»
ارباب با چشای عصبی نگامون کرد
_: شماها چرا عین گاو وایسادید نگاه ما میکنید برید
+: چ چشم
دست شارلوت و گرفتم و باهم. رفتیم تو حیاط نفسمو راحت بیرون دادم
&: اون زنه مادره ارباب بود آلزایمر داره بعد مردن خواهر ناتنیه کوک آلزایمرش بیشتر شده هرکی و میبینه فکر میکنه لاراست یه چیز عادیه تعجب نکن
+: اوهوم وای قلاده ی سگا بازه
با صدای پارس سگا جیغ بنفشی اومدن سمتمون
از ترس خشکم زده بود کاری نمیتونستم بکنم
با صدای سوت یه نفر سگا وایسادن
✓: حالت خوبه؟
از ترس سکسکه ام گرفته بود با لکنت جواب دادم
+: آ آره خوبم
نگاهی به شارلوت کردم که اون پشتم وایساده بود
&: س سلام ارباب کوچک
پسره سری تکون داد و گفت
✓: مث اینکه حال دوستت خیلی بده ببرش استراحت کنه
نگاهی به من کرد و ادامه داد
✓: تازه اومدی اینجا؟
+: اره
✓: پس اون دختری که کوک ازش حرف میزد تویی
با تعجب نگاش کردم که با لبخند گرمی گفت
✓: چیزی نیست میتونی برین
لایک: ۲٠
۳.۸k
۰۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.