حوصله ی دیگران و ندارم دیگه...
حوصله ی دیگران و ندارم دیگه...
آدما حرف زیاد میزنن شیشه ی عمرم!
هی پشت سرت دم گوشم پچ میزنن که این دلبرِ شما زیادی نامرد بود چون میدونست چقدر تو بندش اسیری و ولت کرد رفت!
البته غمت نباشه ها ؛ هروقت بهت گفتن نامرد و از این حرفا دوتا مشت کوبیدم تو فکشون که دیگه جرأت نکنن حرف بزنن و مزخرف بگن پشتت ؛ انگار یادشون رفته من چقد سرِ تو غیرتیم
میگم این گل خریدنِ منم داستانی شده ها
هر روز دم برگشتنی میرم از مرده گلفروشه یه شاخه رز میخرم ؛ هی میگه اگه عاشقی قرمزش و ببر منم سر حرفم وایمیستم که نه آبی میخوام!!!
دیروز دیگه بهم میخندید میگف معشوقت استقلالیه یا خودت که این قدر آبی و میپرستی؟
خواستم بخندم و بگم بی خیال این خیلی دلیل مسخره ایه برای گل خریدن
نگفتم ولی!
با خودم گفتم اصلا یه غریبه چرا باید بدونه من به خاطر دریایی که تو وجودت _مخصوصا چشمات_ داشتی گلِ آبی میخرم؟
چرا باید بگم این گلا من و یاد تو میندازن؟
تازه یبارم بهم گفت پولات حیف نیست هرروز این قد گل میخری؟
اون روز ولی دیگه ساکت نموندم
گفتم آقاااا ؛ یه گل چیه اگه بدونم با گل خریدن میشه برق خوشحالی و تو چشماش دید ؛ هزار و یکی گل میخرم براش^^
خندید بهم!
مث تو که الان معلوم نیست کجایی و کنارِ کی داری بی خیال میخندی!
تویی که شاید اصلا یادت نمیاد من و
ببینم راستی...
اونم مث من واست گل میخره :)؟
_محمد صالح علا یه گِله ی قشنگ میکنه، میگه :
شما که میخواستید بروید
پس چرا این همه خاطره
در کوچه ی ما جا گذاشتید؟
#کاف_علیزاده
مهرماه1401 | 01:10
#Soheil_mehrzadegan
آدما حرف زیاد میزنن شیشه ی عمرم!
هی پشت سرت دم گوشم پچ میزنن که این دلبرِ شما زیادی نامرد بود چون میدونست چقدر تو بندش اسیری و ولت کرد رفت!
البته غمت نباشه ها ؛ هروقت بهت گفتن نامرد و از این حرفا دوتا مشت کوبیدم تو فکشون که دیگه جرأت نکنن حرف بزنن و مزخرف بگن پشتت ؛ انگار یادشون رفته من چقد سرِ تو غیرتیم
میگم این گل خریدنِ منم داستانی شده ها
هر روز دم برگشتنی میرم از مرده گلفروشه یه شاخه رز میخرم ؛ هی میگه اگه عاشقی قرمزش و ببر منم سر حرفم وایمیستم که نه آبی میخوام!!!
دیروز دیگه بهم میخندید میگف معشوقت استقلالیه یا خودت که این قدر آبی و میپرستی؟
خواستم بخندم و بگم بی خیال این خیلی دلیل مسخره ایه برای گل خریدن
نگفتم ولی!
با خودم گفتم اصلا یه غریبه چرا باید بدونه من به خاطر دریایی که تو وجودت _مخصوصا چشمات_ داشتی گلِ آبی میخرم؟
چرا باید بگم این گلا من و یاد تو میندازن؟
تازه یبارم بهم گفت پولات حیف نیست هرروز این قد گل میخری؟
اون روز ولی دیگه ساکت نموندم
گفتم آقاااا ؛ یه گل چیه اگه بدونم با گل خریدن میشه برق خوشحالی و تو چشماش دید ؛ هزار و یکی گل میخرم براش^^
خندید بهم!
مث تو که الان معلوم نیست کجایی و کنارِ کی داری بی خیال میخندی!
تویی که شاید اصلا یادت نمیاد من و
ببینم راستی...
اونم مث من واست گل میخره :)؟
_محمد صالح علا یه گِله ی قشنگ میکنه، میگه :
شما که میخواستید بروید
پس چرا این همه خاطره
در کوچه ی ما جا گذاشتید؟
#کاف_علیزاده
مهرماه1401 | 01:10
#Soheil_mehrzadegan
۷۸.۲k
۱۹ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.