🐱: اخیرا تو و جیمین باهم رفتین آمریکا و وسط فیلمبرداریتون

🐱: اخیرا تو و جیمین باهم رفتین آمریکا و وسط فیلمبرداریتون بهم زنگ زدین، چی فیلمبرداری میکردین؟ [اسپویل میکنه] تنها چیزی که جیمین بهم گفت این بود که "عی راستی من فردا دارم میرم آمریکا" برای همین بود که پرسیدم "چرا دوباره داری ميری آمریکا؟" و اون گفت "دارم میرم آمریکا تا با جونگکوک بنوشیم" 😂 بعد من اینجوری شدم که "فقط داری میری آمریکا تا با جونگکوک مش*روب بخورین؟ خیلی هم عالی" و اونم دیگه رفت، روز بعدش هم شما دوتا وقتی رفته بودین کمپینگ یهویی بهم زنگ زدین
🐰: آره آره درسته
🐱: اون در مورد چی بود؟
🐰: سر یک عکسبرداری، چند سال پیشا بود، جیمین بهم گفت که خیلی خوش میگذره اگه یک برنامه ی سفر باهم داشته باشیم، و منم موافقت کردم و بعد از اون تا یه مدت نشد بریم ولی یهویی پیش اومد که فیلمبرداری داشته باشیم و بعد از اینکه جیمین اومد خیلی باحال بود
🐱: چرا مگه چی شد؟
🐰: فقط... شلوغ پلوغ بود، آشفتگی کامل [اسپویلر]
🐱: خب چرا؟
🐰: تا اومد.... [اسپویلر]
[قطع میشه]
🐱: یک چیزی در مورد جیمین وجود داره که تارهای قلبتو تحت تأثیر قرار میده
🐰: آره اونجا که گفتم خیلی خنده دار بود و روز بعدش یه کاری رو انجام دادیم [اسپویلر دوم]
🐰: جدا پاره شدیم از خنده

#suchwita