پارت۲۰
#پارت۲۰
تو مال منی
زود رفتم جلوی تهیونگ وایسادم که گلوله به من بخوره.
𝓣𝓪𝓮𝓱𝓾𝓷𝓰:
داشتم خودمو واسه مرگ اماده میکردم که..... نهههه..... نه نه امکان نداره.
ات افتاد زمین. غرق خون بود.
بغلم گرفتمش.
تهیونگ: ات بلند شوووو( گریه)
کوک کمکم کرد که ببریمش ماشین.
کوک: تو ببرش بیمارستان من به حساب مینهو میرسم.
ماشینو سریع روندم به طرف بیمارستان
تهیونگ: زندت نمیزارم مینهو خان (با صدای گرفته و عصبانی)
به بیمارستان که رسیدم اتو برداشتم بغلم
تهیونگ: یکی کمکم کنهههههههه
چند تا پرستار اومدن و گذاشتنش رو برانکارد
منم باهاشون داشتم میرفتم که جلومو گرفتن
؟ : اقا اجازه ندارین بیاین داخل
ات رو بردن اتاق عمل
گریه هام بند نمیومد. اون به خاطر من جونشو به خطر انداخت
اگه چیزی بهش بشه خودمو نمیبخشم.
رو زمین نشستم و زانوهامو بغل کردم.
نمیدونم چطوری شد ولی همونجا خوابم برد .
*چند ساعت بعد*
با حس اینکه یکی داشت صدام میزد از خواب پریدم.
کوک: تهیونگ مینهو رو دستگیر کردن
تهیونگ: یه خنده تلخ کردم دستگیر شدن مینهو به دردم نمیخوره اون باید میمرد
باید الان سرش از تنش جدا بود .
کوک: اروم باش تهیونگ. میدونی ساعت چنده؟
تهیونگ: چنده؟
کوک: کم مونده صب بشه
کوک خواست بلندم کنه
کوک: پاشو بریم یه چیزی بخور
تهیونگ: نمیخوام ولم کن( بغض )
کوک ولم کرد و اونم نشست پیشم.
کوک:حد اقل بیا رو صندلی بشین چرا زمین نشستی
تهیونگ: راحتترم اینجوری
همینجوری سرمو رو پاهام گذاشته بودم و به اتفاقای چند ساعت پیش فک میکردم که در اتاق عمل باز شد و ات رو بردن اتاق دیگه
زود پاشدم و سراغ دکترو گرفتم و سوالی بهش نگاه کردم
دکتر : نگران نباشین عملش به خوبی پیش رفت ولی .........
#repost #new_post #jungkook #bts #namjoon #jimin #j_hope #suga #taehyung #jk #jin #bunny #namkook #taekook #jikook #explore #جونگکوک #بی_تی_اس #جیمین #تهیونگ #جین #نامجون #تهکوک #نامکوک #شوگا #جیهوپ #پست_جدید #ریلیز @jin.hoo_18
تو مال منی
زود رفتم جلوی تهیونگ وایسادم که گلوله به من بخوره.
𝓣𝓪𝓮𝓱𝓾𝓷𝓰:
داشتم خودمو واسه مرگ اماده میکردم که..... نهههه..... نه نه امکان نداره.
ات افتاد زمین. غرق خون بود.
بغلم گرفتمش.
تهیونگ: ات بلند شوووو( گریه)
کوک کمکم کرد که ببریمش ماشین.
کوک: تو ببرش بیمارستان من به حساب مینهو میرسم.
ماشینو سریع روندم به طرف بیمارستان
تهیونگ: زندت نمیزارم مینهو خان (با صدای گرفته و عصبانی)
به بیمارستان که رسیدم اتو برداشتم بغلم
تهیونگ: یکی کمکم کنهههههههه
چند تا پرستار اومدن و گذاشتنش رو برانکارد
منم باهاشون داشتم میرفتم که جلومو گرفتن
؟ : اقا اجازه ندارین بیاین داخل
ات رو بردن اتاق عمل
گریه هام بند نمیومد. اون به خاطر من جونشو به خطر انداخت
اگه چیزی بهش بشه خودمو نمیبخشم.
رو زمین نشستم و زانوهامو بغل کردم.
نمیدونم چطوری شد ولی همونجا خوابم برد .
*چند ساعت بعد*
با حس اینکه یکی داشت صدام میزد از خواب پریدم.
کوک: تهیونگ مینهو رو دستگیر کردن
تهیونگ: یه خنده تلخ کردم دستگیر شدن مینهو به دردم نمیخوره اون باید میمرد
باید الان سرش از تنش جدا بود .
کوک: اروم باش تهیونگ. میدونی ساعت چنده؟
تهیونگ: چنده؟
کوک: کم مونده صب بشه
کوک خواست بلندم کنه
کوک: پاشو بریم یه چیزی بخور
تهیونگ: نمیخوام ولم کن( بغض )
کوک ولم کرد و اونم نشست پیشم.
کوک:حد اقل بیا رو صندلی بشین چرا زمین نشستی
تهیونگ: راحتترم اینجوری
همینجوری سرمو رو پاهام گذاشته بودم و به اتفاقای چند ساعت پیش فک میکردم که در اتاق عمل باز شد و ات رو بردن اتاق دیگه
زود پاشدم و سراغ دکترو گرفتم و سوالی بهش نگاه کردم
دکتر : نگران نباشین عملش به خوبی پیش رفت ولی .........
#repost #new_post #jungkook #bts #namjoon #jimin #j_hope #suga #taehyung #jk #jin #bunny #namkook #taekook #jikook #explore #جونگکوک #بی_تی_اس #جیمین #تهیونگ #جین #نامجون #تهکوک #نامکوک #شوگا #جیهوپ #پست_جدید #ریلیز @jin.hoo_18
۴۱.۵k
۲۲ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.