ماه من پارت ۵
ات: چی
تهیونگ: خب درواقع منم عاشق یکیم ولی اون منو دوست نداره
ویو ات
با جمله اش انگار یه چاقو تو قلبم فرو کردن
ات: پس یکنفرو دوست داری
تهیونگ: خب آره
ات : عمو میشه بغلت کنم
تهیونگ: آره چرا که نه بیا بغلم عزیزم
ات: عمو چرا کسی دوستم نداره
تهیونگ: از کجا میدونی
ات : میدونم میشه نری آمریکا
تهیونگ: نمیشه که عزیزم اونجا کار دارم
ات: باشه من میرم بخوابم
تهیونگ: برو عزیزم
ویو فردا صبح
ویو ات
مثل همیشه پاشدم بدون اینکه به تهیونگ نگاه کنم رفتم مدرسه بعداز مدرسه با اکیپم رفتم بیرون که تو یه پارک بود منو لیا جدا گونه رویه میز نشستیم
لیا: ات چیشده تو همی
ات: لیا فهمیدم تهیونگ چرا همش داره میره آمریکا
لیا: خب چرا
ات: اون یکنفرو دوست داره(بغض)
لیا: از کجا میدونی
ات : خودش گفت یکنفرو دوست داره
لیا: هعی چی بکم ولی بهتر یکی دیگرو دوست داشته باشی چون نمیتونی با اون باشی چون عموته
ات : چه ربطی داره توهم که درکم نمیکنی
ویو ات
پاشدم ازونجا رفتم سمت خونه ساعت ۹ شب بود که اون درو باز کرد
تهیونگ: ات توی این وقت شب کجا بودی
ات : به تو چه برو کنار(رفت تو)
تهیونگ: به من چه من عموتم
ات : عمومی بابام یا شوهرم که نیستی
تهیونگ: برو لباساتو عوض کن بیا پیشن باهام حرف بزنیم
ات: باشه
...
لایک و کامنت هارو بیشتر کنین
تهیونگ: خب درواقع منم عاشق یکیم ولی اون منو دوست نداره
ویو ات
با جمله اش انگار یه چاقو تو قلبم فرو کردن
ات: پس یکنفرو دوست داری
تهیونگ: خب آره
ات : عمو میشه بغلت کنم
تهیونگ: آره چرا که نه بیا بغلم عزیزم
ات: عمو چرا کسی دوستم نداره
تهیونگ: از کجا میدونی
ات : میدونم میشه نری آمریکا
تهیونگ: نمیشه که عزیزم اونجا کار دارم
ات: باشه من میرم بخوابم
تهیونگ: برو عزیزم
ویو فردا صبح
ویو ات
مثل همیشه پاشدم بدون اینکه به تهیونگ نگاه کنم رفتم مدرسه بعداز مدرسه با اکیپم رفتم بیرون که تو یه پارک بود منو لیا جدا گونه رویه میز نشستیم
لیا: ات چیشده تو همی
ات: لیا فهمیدم تهیونگ چرا همش داره میره آمریکا
لیا: خب چرا
ات: اون یکنفرو دوست داره(بغض)
لیا: از کجا میدونی
ات : خودش گفت یکنفرو دوست داره
لیا: هعی چی بکم ولی بهتر یکی دیگرو دوست داشته باشی چون نمیتونی با اون باشی چون عموته
ات : چه ربطی داره توهم که درکم نمیکنی
ویو ات
پاشدم ازونجا رفتم سمت خونه ساعت ۹ شب بود که اون درو باز کرد
تهیونگ: ات توی این وقت شب کجا بودی
ات : به تو چه برو کنار(رفت تو)
تهیونگ: به من چه من عموتم
ات : عمومی بابام یا شوهرم که نیستی
تهیونگ: برو لباساتو عوض کن بیا پیشن باهام حرف بزنیم
ات: باشه
...
لایک و کامنت هارو بیشتر کنین
۱۴.۲k
۲۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.