فیک کوک
فیک کوک
عشق تدریجی
پارت 36
وارد خونه که شدم کوک گفت
_ا.ت نظرت چیه بریم استخر
+هوم بریم تو بارم هیچ کاری نکردیم
_اوکی من میرم لباسامو عوض کنم
باشه ای گفتم و رفتم لباسامو عوض کردم و مایو پوشیدم وای که چقدر منظره استخر قشنگ بود همه جا تاریک و فقط نورهایی کمی تو استخر بود که همه جا رو فضایی زیبا در بر گرفته بود کوک از پشت سرم اومد و بطری های ویسگی رو لبه استخر گذاشت روی صندلی کنار استخر نشست منم پریدم تو اب و روی اب معلق موندم بعد 10 مین شنا کردن اومدم بیرون و روی صندلی کنار کوک نشستم و از ویسگی برای خودم ریختم و به منظره ستارگان خیره شدم کوک پرید تو استخر و منم هنوز خیره به منظره بود که کوک گفت
_ا.ت بیا کمک من بیام بیرون
+اوکی
رفتم سمتش دستش رو گرفتم که کمرم رو گرفت و به پشت خودمو خودش رو تو استخر پرت کرد از این حرکت یهویی نفس کم بریدم و پاهامو دور کمر کوک حلقه کرد و سرمو از اب کشیدم بیرون و باسرفه گفتم
+خاک تو سرت.....نمیگی خفه شم...(سرفه)
_نه عشقم من هستم نمیزارم
+(همچنان سرفه)
کوک بدون اینکه منو از اب بیاره بیرون از اب دراومد
+خووو بی انصاف منم هستم کمک کن بیام
بدون توجی به حرفم رفت سمت بطری ویسگی و کامل خوردش و منم همینطوری نگاش میکردم که اومد سمتم و منو به دیوار استخر چسبوند ودستای داغشو روی کمرم گذاشت و همینطور که نوازش میکرد دم گوشم گفت:اینجا به فاکت بدم یا تو خونه
منم همینطوری گنگ بهش نگاه میکردم که نیشخند شیطانی زد تازه به خودم اومدم سریع از اب میرون اودم حوله رو برداشتم و بدو بدو رفتم تو خونه که صدای قهقه های کوک بلند شد جررررررررررررررر چه کولی بازی در اوردم پاره
رفتم تو اتاق و سریع پریدم تو حموم مایو از تنم کندم و دوش اب رو باز کردم همینطور که تو حال خودم بودم در حموم باز شد و هیکل کوک نمایان شد
_که از دست من فرار میکنی اره؟
+نیااا توو لختتمم(یاد اون مارمولکه افتادم😂)
_مهم نی
من سریع قسمت های خصوصی رو پوشوندم کوکم بدو هیچ گونه خجالتی اومد داخل حموم و لباساشو در اورد من هنوز گیج به کو زل زده بودم که کوک اومد نزدیک و بغلم کرد
و...........
(خیلی خطرناک شدی)
(برو درستو بخون)
(خجالت بکش)
هنوز منتظری؟؟
بیاد به مامان و بابات اخطار بدم
لایک؟
کامنت؟
فالو؟
عشق تدریجی
پارت 36
وارد خونه که شدم کوک گفت
_ا.ت نظرت چیه بریم استخر
+هوم بریم تو بارم هیچ کاری نکردیم
_اوکی من میرم لباسامو عوض کنم
باشه ای گفتم و رفتم لباسامو عوض کردم و مایو پوشیدم وای که چقدر منظره استخر قشنگ بود همه جا تاریک و فقط نورهایی کمی تو استخر بود که همه جا رو فضایی زیبا در بر گرفته بود کوک از پشت سرم اومد و بطری های ویسگی رو لبه استخر گذاشت روی صندلی کنار استخر نشست منم پریدم تو اب و روی اب معلق موندم بعد 10 مین شنا کردن اومدم بیرون و روی صندلی کنار کوک نشستم و از ویسگی برای خودم ریختم و به منظره ستارگان خیره شدم کوک پرید تو استخر و منم هنوز خیره به منظره بود که کوک گفت
_ا.ت بیا کمک من بیام بیرون
+اوکی
رفتم سمتش دستش رو گرفتم که کمرم رو گرفت و به پشت خودمو خودش رو تو استخر پرت کرد از این حرکت یهویی نفس کم بریدم و پاهامو دور کمر کوک حلقه کرد و سرمو از اب کشیدم بیرون و باسرفه گفتم
+خاک تو سرت.....نمیگی خفه شم...(سرفه)
_نه عشقم من هستم نمیزارم
+(همچنان سرفه)
کوک بدون اینکه منو از اب بیاره بیرون از اب دراومد
+خووو بی انصاف منم هستم کمک کن بیام
بدون توجی به حرفم رفت سمت بطری ویسگی و کامل خوردش و منم همینطوری نگاش میکردم که اومد سمتم و منو به دیوار استخر چسبوند ودستای داغشو روی کمرم گذاشت و همینطور که نوازش میکرد دم گوشم گفت:اینجا به فاکت بدم یا تو خونه
منم همینطوری گنگ بهش نگاه میکردم که نیشخند شیطانی زد تازه به خودم اومدم سریع از اب میرون اودم حوله رو برداشتم و بدو بدو رفتم تو خونه که صدای قهقه های کوک بلند شد جررررررررررررررر چه کولی بازی در اوردم پاره
رفتم تو اتاق و سریع پریدم تو حموم مایو از تنم کندم و دوش اب رو باز کردم همینطور که تو حال خودم بودم در حموم باز شد و هیکل کوک نمایان شد
_که از دست من فرار میکنی اره؟
+نیااا توو لختتمم(یاد اون مارمولکه افتادم😂)
_مهم نی
من سریع قسمت های خصوصی رو پوشوندم کوکم بدو هیچ گونه خجالتی اومد داخل حموم و لباساشو در اورد من هنوز گیج به کو زل زده بودم که کوک اومد نزدیک و بغلم کرد
و...........
(خیلی خطرناک شدی)
(برو درستو بخون)
(خجالت بکش)
هنوز منتظری؟؟
بیاد به مامان و بابات اخطار بدم
لایک؟
کامنت؟
فالو؟
۵.۹k
۲۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.