مثل وقتی که دوست داری کف دستانت را بگذاری دو طرف صورت کود

مثل وقتی که دوست داری کف دستانت را بگذاری دو طرف صورت کودکانه ماهش ، آرام پبشانیش را ببوسی و در چشمانش نگاه کنی و زمزمه کنی نگران نباش ، درست می شود و ایمان داشته باشی که درست می شود و
درستش میکنی روزگار را ، نمی گذاری غم بزند به لحظه هایش ...

مثل وقتی که دوست داری در آغوش خودت پنهانش کنی ، تا توفان تمام شود ...

مثل وقتی که دوست داری نیمه های شب که همه خوابند صدایش کنی ، یک جانم بشنوی و تا خود صبح مست باشد جانت !

مثل وقتی که دچاری به خواستن ، ولی دم نمی زنی ...

و به جای همه ی آرزوها ، برایش با واژه های بیجان مینویسی :
مراقب خودت باش ...

نه او می داند تو این جمله ی جانکاه را چگونه نوشته ای ، نه تو می دانی او این جمله را چگونه می خواند ...
دیدگاه ها (۱۳)

یکی هم نیست بیاد یه تُنگ خوشگل آب کنه ، دو تا ماهی بندازه ت...

از یاد نبر که انتهای هر شوق، زوال و ناکامیست...هر چیز که شوق...

این بود سرنوشت؟ زیستن میان شعله های متوالی عطش و اندوه...خوا...

گفتن ندارد دلبرجان ، چشم می‌خورید یک وقت... اما شبها که شما ...

هوففف....دارم از خودم می ترسم خدایییییحاجی یکی از قدیمیییییی...

من گریه من اشک من عرررررررررر

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط