رفتم، برای همیشه. کدام عشق؟ مدت ها بود با او حرفی برای گف
رفتم، برای همیشه. کدام عشق؟ مدتها بود با او حرفی برای گفتن نداشتم! شبیه به نگهبانهای پارک شدهبود، تو مینشستی و خیره نگاهت میکرد، حرف میزدی و نگاهت میکرد، بغض میکردی و نگاهت میکرد، میرفتی و نگاهت میکرد. نه چیزی از خودش میگفت، نه رنجی بروز میداد، نه بغضی، صدایی، لبخندی حتی... چه برسد به اینکه نگران تو باشد و بخواهد دلش تنگ شود! آنقدر ساکت و آنقدر بیتفاوت شده بود که ماندن و رفتنت برایش فرق چندانی نداشت و منی که همیشه بیزار بودهام از بیتفاوتی آدمها!
نه که آدمِ بیاحساسی باشد، برای گلهای خودش خوب مهربان بود و زمان میگذاشت و از آنها مراقبت میکرد. شاید من برای گلِ او بودن بیش از اندازه مقاوم و جسور بودم و هرسال به شکل تازهای در باغچهی نیاز او تمدید نمیشدم؛ وگرنه میدیدم که حرف میزد، حتی با کاکتوسها...
من برای او حتی از کاکتوسها هم کمتر بودم و این مرا رنج میداد...
دیگر اهمیتی ندارد!
از یک جایی به بعد آنقدر خستهات میکنند که بیحس میشوی به آدمها و من بیحس شدهبودم... دیگر حالم از هرچه دوست داشتن و در آغوش گرفتن و حرف زدن بود به هم میخورد...
• نرگس صرافیان طوفان
•••
#عاشقانه_خاص#بیو#سریال#موزیک#تکس#کلیپ#ادیت#زیبا#سردار #دلها#سینمایی#گل#پروفایل#رستوران#غذا#محلی#لایک#شات#فالو#زیبایی#طبیعت#کیک#استان#آبشار#مشاوره#کنکور#معرفی_کتاب#سال_نوروز#مذهبی#محرم#گربه
#گل_پیچک
نه که آدمِ بیاحساسی باشد، برای گلهای خودش خوب مهربان بود و زمان میگذاشت و از آنها مراقبت میکرد. شاید من برای گلِ او بودن بیش از اندازه مقاوم و جسور بودم و هرسال به شکل تازهای در باغچهی نیاز او تمدید نمیشدم؛ وگرنه میدیدم که حرف میزد، حتی با کاکتوسها...
من برای او حتی از کاکتوسها هم کمتر بودم و این مرا رنج میداد...
دیگر اهمیتی ندارد!
از یک جایی به بعد آنقدر خستهات میکنند که بیحس میشوی به آدمها و من بیحس شدهبودم... دیگر حالم از هرچه دوست داشتن و در آغوش گرفتن و حرف زدن بود به هم میخورد...
• نرگس صرافیان طوفان
•••
#عاشقانه_خاص#بیو#سریال#موزیک#تکس#کلیپ#ادیت#زیبا#سردار #دلها#سینمایی#گل#پروفایل#رستوران#غذا#محلی#لایک#شات#فالو#زیبایی#طبیعت#کیک#استان#آبشار#مشاوره#کنکور#معرفی_کتاب#سال_نوروز#مذهبی#محرم#گربه
#گل_پیچک
۴۱.۸k
۱۵ مرداد ۱۴۰۲