پارت ¹
پارت ¹
#ویو کوک
از وقتی پدر فوت شد تمام کارا افتاد گردن بچه بزرگه یعنی من
بابام یه شرکت داره که اسلحه های سرد و چیزای دیگه رو به مافیا ها و خلافکارا میفروشه کارش غیر قانونیه ولی خب
یه بار هم داریم که اداره اونجا دست داداش کوچیکه کنه اسمش جیمینه اول دست من بود ولی من واگذارش کردم به جیمین زدم به نامش به رفیق فاب هم دارم به اسم جین وای اونو هم من هم جیمین خیلی دوسش داریم ( علامت جیمین. &. ). ( علامت کوک. +. )
& کوک
+ بله؟
& میشه منم با تو بیام شرکت بابا
+ نچ اونجا جای تو نیست
& یجور نیکی انکار نه سالمه حاجی بیست سالمه ها کلن سه سال تفاوت سنی داریم
+ کلن گفتم نمیشه
& جان من یبار فقط
+ شاید بتونم سر یه معامله ای ببرمت شایدم تونستی یکم کمکم کنی اوکی یسری میبرمت
& یسسسسس
#ویو ته
من کیم تهیونگم باند بزرگ ترین خلافکار کره جنوبی با یه شرکتی قرارداد دارم که تازگیا رئیسشون فوت کرده احترام زیادی براش قائل بودم ولی خب من یه بادیگارد دارم به اسم یونگی و باهم خیلی صمیمی ایم و یه دوست همکار دارم به اسم نامجون خیلی پسر خوبیه دوسش دارم خلاصه پسر آقای جئون شده بود رئیس و فردا باهاش یه وقت ملاقات داشتم میگفتن خیلی جوون و مهربونه بیست و سه سالش بود من بیست و هشت سالمه تفاوت سنی رو برم عوووفففف🤌🤣
ولی خب🤌🤣
من آدم شوخیم ولی نه تو کار تو مسائل کار خیلی جدی میشم
(.علامت یونگی. ¥. ). ( علامت ته. _. )
¥ قربان یه خانوما که ادعا دارم دوست دخترتون هستن اومدم شمارو ملاقات کنن
_ اولا راحت باش دوما بپرس کدوم جن/ده ای؟
¥ عااااا چشم
_ هعیییی
¥ قربان میگن شماره شیش هستش
_ عه اون بگو بیاد
¥ بفرمایید تو
_ چیکارم داری
یعنی نمیتونم بیام ددیم رو ببینم؟
_ شاید
حالا ولش کن بهت نیاز دارم
_ اوه جدی اینجا؟
اوهوم
_ باشه بیب هرجور مایلی
#ویو کوک
امروز کارای شرکت و زود تموم کردم و رفتم یه سر بار جیمین
& سلام داداش خوش اومدی
+ سلام مرسی خوبی تو
& آره اوکیم
جیمین شییییی بیا سرمون شلوغهههه
& الان میااااااام
_ کار داری؟
& آره امروز سرمون شلوغه
_ آنقدر اینجور جاها خوشتیپ نکن میان میدزدنت
& آرهههه دوبار به به روز نکشیده برمیگردونن 🤣🤌
_ مزه نریز برام نوشیدنی بیار
& چشممم
_( خنده)
رفتم نشستم رو یه میز که جیمین خودش برام نوشیدنی آورد و دوباره رفت سرم تو گوشیم بود که کیم تهیونگ خلافکاری که باهم قراداد داشتیم بهم زنگ زد
+ او سلام آقای کیم
_ سلام جئون فردا وقتت رو واسه شیش و ربع خالی کن
+ بعد از ظهر؟
_ اوهوم
+ بله میبنمتون
_ همچنین مشاتاقم
و بعد قطع کرد
#ویو کوک
از وقتی پدر فوت شد تمام کارا افتاد گردن بچه بزرگه یعنی من
بابام یه شرکت داره که اسلحه های سرد و چیزای دیگه رو به مافیا ها و خلافکارا میفروشه کارش غیر قانونیه ولی خب
یه بار هم داریم که اداره اونجا دست داداش کوچیکه کنه اسمش جیمینه اول دست من بود ولی من واگذارش کردم به جیمین زدم به نامش به رفیق فاب هم دارم به اسم جین وای اونو هم من هم جیمین خیلی دوسش داریم ( علامت جیمین. &. ). ( علامت کوک. +. )
& کوک
+ بله؟
& میشه منم با تو بیام شرکت بابا
+ نچ اونجا جای تو نیست
& یجور نیکی انکار نه سالمه حاجی بیست سالمه ها کلن سه سال تفاوت سنی داریم
+ کلن گفتم نمیشه
& جان من یبار فقط
+ شاید بتونم سر یه معامله ای ببرمت شایدم تونستی یکم کمکم کنی اوکی یسری میبرمت
& یسسسسس
#ویو ته
من کیم تهیونگم باند بزرگ ترین خلافکار کره جنوبی با یه شرکتی قرارداد دارم که تازگیا رئیسشون فوت کرده احترام زیادی براش قائل بودم ولی خب من یه بادیگارد دارم به اسم یونگی و باهم خیلی صمیمی ایم و یه دوست همکار دارم به اسم نامجون خیلی پسر خوبیه دوسش دارم خلاصه پسر آقای جئون شده بود رئیس و فردا باهاش یه وقت ملاقات داشتم میگفتن خیلی جوون و مهربونه بیست و سه سالش بود من بیست و هشت سالمه تفاوت سنی رو برم عوووفففف🤌🤣
ولی خب🤌🤣
من آدم شوخیم ولی نه تو کار تو مسائل کار خیلی جدی میشم
(.علامت یونگی. ¥. ). ( علامت ته. _. )
¥ قربان یه خانوما که ادعا دارم دوست دخترتون هستن اومدم شمارو ملاقات کنن
_ اولا راحت باش دوما بپرس کدوم جن/ده ای؟
¥ عااااا چشم
_ هعیییی
¥ قربان میگن شماره شیش هستش
_ عه اون بگو بیاد
¥ بفرمایید تو
_ چیکارم داری
یعنی نمیتونم بیام ددیم رو ببینم؟
_ شاید
حالا ولش کن بهت نیاز دارم
_ اوه جدی اینجا؟
اوهوم
_ باشه بیب هرجور مایلی
#ویو کوک
امروز کارای شرکت و زود تموم کردم و رفتم یه سر بار جیمین
& سلام داداش خوش اومدی
+ سلام مرسی خوبی تو
& آره اوکیم
جیمین شییییی بیا سرمون شلوغهههه
& الان میااااااام
_ کار داری؟
& آره امروز سرمون شلوغه
_ آنقدر اینجور جاها خوشتیپ نکن میان میدزدنت
& آرهههه دوبار به به روز نکشیده برمیگردونن 🤣🤌
_ مزه نریز برام نوشیدنی بیار
& چشممم
_( خنده)
رفتم نشستم رو یه میز که جیمین خودش برام نوشیدنی آورد و دوباره رفت سرم تو گوشیم بود که کیم تهیونگ خلافکاری که باهم قراداد داشتیم بهم زنگ زد
+ او سلام آقای کیم
_ سلام جئون فردا وقتت رو واسه شیش و ربع خالی کن
+ بعد از ظهر؟
_ اوهوم
+ بله میبنمتون
_ همچنین مشاتاقم
و بعد قطع کرد
۷.۲k
۰۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.