کاش میشد گاهگاهی درد دل ها را نوشت

کاش میشد گاهگاهی درد دل ها را نوشت
حرف های تلخ مست و شیدا را نوشت
کاش میشد یک شبی از دیوانگی و غم گریخت
بی غلط در باغ عشق املا و انشا را نوشت
کاش پایان تمام قصه ها تلخی نبود
تا به شادی قصه ی مجنون و لیلا را نوشت
من نمیدانم چرا تو گفتی نمی خواهم تو را
کاش میشد پاسخ تلخ معما را نوشت
ای خدا کاش از روز ازل در دفتر ت
کاش میشد جمله ی وصلت ما را نوشت
در جهانی که دوران یوسف های ظالم شده
کاش میشد علت عشق زلیخا رانوشت
ی ایران از درک حالت عاجز است
کاش میشد وصف حال مرد تنها را نوشت 😔😔😔
دیدگاه ها (۲)

خدایا صفحه ی خوشی هات برای من وا نمیشه من که پایه بودم چرا ب...

نمی‌دانم چرا شب ها دلم ناگاه میگیرد گلویم را غمی جانسوز و بغ...

من باغ زمستان زده دارم تو نداری من خرمن طوفان زده دارم تو ند...

می سرایم شعرها تا عاشق وزارم شوی میتوانی سوژه های دیوان اشعا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط