My amygdala
My amygdala
Part7
.... ویو مینسو ....
صبح پاشدم آماده شدم فرمم و پوشیدم و رفتم مدرسه
آهو رو دیدم که روی نیمکت خوابش برده
مینسو:الاهی بچه چرا اینقدر کم میخوابی
نشستم کنارش و تکونش دادم
که بیدار شد
اهو:چیشده کی اومدی سلام(با حالت خوابآلود)
مینسو:نمیدونم بهت بگم کیوت یا فوشت بدم
آهو :(خنده)
.... پرش زمانی به زنگ دوم ....
...ویو آهو...
مینسو تو کلاس موند چون باید تکلیف زنگ بعد رو مینوشت منم داشتم واسه خودم راه میرفتم که یکی از پسرا خورد بهم
نگاهی کردم بهش که پسره نشست و دستشو گرفت سمتم
بدونه اینکه دستشو بگیرم پاشدم و گفتم:لطفا مواظب باش
پسره پوزخندی زد
اونجا هیچ کس نبود
خواستم برم که دستمو گرفت و گفت
پسره :خوشگله کره ای نیستی کجایی هستی؟
آهو :واسه چی میخوای بدونی؟ولم کن
پسره :آخه میخوام بدونم اون منطقه تو فقط توش خوشگلی یا نه
آهو :نمیدونم ولی میدونم خوشگلشون منم حالا ولم کن
پسره :دارم میبینم (آهو رو به خودش نزدیک کرد) همچین دختر زیبایی مایل کیتنم بشه؟
آهو : پامو محکم کوبیدم رو پاش که اخش بلند شد
(پسره ولم کرد)
منم فرار کردم
پسره:بد میبینی
.... پرش زمانی به شب....
خسته از تمرین داشتم تنهایی میرفتم خوابگاه
که یه ماشین جلوم پیچید بدون توجه ولی با ترس داشتم ازش دور میشدم که صدا پسره ی که امروز باهام حرف زد رو شنیدم
پسره :با زبون خوش میای بالا یا به زور بیارمت؟
پا به فرار گذاشتم فاصله زیاد نبود ولی من جون نداشتم اما من معروف بودم به تیز پا
سریع رفتم تو و درو قفل کردم
کاترین:عااا آهو سلام امشب زود برگشتی... چرا داری نفس نفس میزنی
آهو :هیچی یه پسره دنبالم کرد
کاترین با نگرانی اومد سمتم:حالت خوبه زخمی نشدی که بیا بیا آب بخور
.... ویو پسره....
..... :تونستی پیداش کنی
پسره :آره الکی جلوش رفتم و اونم تا خوابگاهش دوید
..... :کارتو خوب انجام دادی سوبین
سوبین:مرسی رئيس
.... :خب دیگه برو
سوبین :چشم
....ویو شوگا....
خنده ای کردم هوف قرار بود یکیو ببینم کار مهمی باهاش داشتم
.... پرش زمانی صبح.....
با خوشحالی زیاد بیدار شدم و آماده شدم برا تورم توی سنگاپور
......
20/لایک
20/فالوور
5/کامنت
Part7
.... ویو مینسو ....
صبح پاشدم آماده شدم فرمم و پوشیدم و رفتم مدرسه
آهو رو دیدم که روی نیمکت خوابش برده
مینسو:الاهی بچه چرا اینقدر کم میخوابی
نشستم کنارش و تکونش دادم
که بیدار شد
اهو:چیشده کی اومدی سلام(با حالت خوابآلود)
مینسو:نمیدونم بهت بگم کیوت یا فوشت بدم
آهو :(خنده)
.... پرش زمانی به زنگ دوم ....
...ویو آهو...
مینسو تو کلاس موند چون باید تکلیف زنگ بعد رو مینوشت منم داشتم واسه خودم راه میرفتم که یکی از پسرا خورد بهم
نگاهی کردم بهش که پسره نشست و دستشو گرفت سمتم
بدونه اینکه دستشو بگیرم پاشدم و گفتم:لطفا مواظب باش
پسره پوزخندی زد
اونجا هیچ کس نبود
خواستم برم که دستمو گرفت و گفت
پسره :خوشگله کره ای نیستی کجایی هستی؟
آهو :واسه چی میخوای بدونی؟ولم کن
پسره :آخه میخوام بدونم اون منطقه تو فقط توش خوشگلی یا نه
آهو :نمیدونم ولی میدونم خوشگلشون منم حالا ولم کن
پسره :دارم میبینم (آهو رو به خودش نزدیک کرد) همچین دختر زیبایی مایل کیتنم بشه؟
آهو : پامو محکم کوبیدم رو پاش که اخش بلند شد
(پسره ولم کرد)
منم فرار کردم
پسره:بد میبینی
.... پرش زمانی به شب....
خسته از تمرین داشتم تنهایی میرفتم خوابگاه
که یه ماشین جلوم پیچید بدون توجه ولی با ترس داشتم ازش دور میشدم که صدا پسره ی که امروز باهام حرف زد رو شنیدم
پسره :با زبون خوش میای بالا یا به زور بیارمت؟
پا به فرار گذاشتم فاصله زیاد نبود ولی من جون نداشتم اما من معروف بودم به تیز پا
سریع رفتم تو و درو قفل کردم
کاترین:عااا آهو سلام امشب زود برگشتی... چرا داری نفس نفس میزنی
آهو :هیچی یه پسره دنبالم کرد
کاترین با نگرانی اومد سمتم:حالت خوبه زخمی نشدی که بیا بیا آب بخور
.... ویو پسره....
..... :تونستی پیداش کنی
پسره :آره الکی جلوش رفتم و اونم تا خوابگاهش دوید
..... :کارتو خوب انجام دادی سوبین
سوبین:مرسی رئيس
.... :خب دیگه برو
سوبین :چشم
....ویو شوگا....
خنده ای کردم هوف قرار بود یکیو ببینم کار مهمی باهاش داشتم
.... پرش زمانی صبح.....
با خوشحالی زیاد بیدار شدم و آماده شدم برا تورم توی سنگاپور
......
20/لایک
20/فالوور
5/کامنت
۴.۱k
۳۰ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.