حوالی خیابانی نشسته بودم خیابانی سوت و کور خالی از هر

حوالیِ خیابانی نشسته بودم، خیابانی سوت و کور، خالی از هر آدمی، دفتری داشتم پر شده از طرح چشمان تو، عکس هایی برایم مانده بود از نگاه های زیبای تو، من ماندم و شاعری های عاشقانه، آن هم برای تو. اما چه فایده عزیزم؟ تو رویایی هستی که هرگز تمام نمی‌شوی.
دیدگاه ها (۴)

‌تو آخرین حوصله و ذوق من، برای دوست داشتن یه آدم بودی.

این هوایی که برت داشته , اکسیژنشو من ساختم!

بودنش زیباترین دروغ ، و نبودنش تلخ ترین حقیقت است

دلگیرم:)از کسی که مرا غرق خودش کرد،ولی نجاتم نداد:)

عشـق تحقیر شده𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟏︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼︵᷼⏜۪۪۪︵۫۫۫ʾ۪۫ׄ︵᷼⏜۪۪۪︵‌‌︵...

~من پیشتم~ پارت ³یونگی:دخترک وارد شد....خدایا چقدر شبیه خود ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط