دلم برای روزهایی تنگ است

_____ 
دلم برای روزهایی تنگ است
که میدانم باز نخواهند گشت…
برای پدرم که
دیگر حضورش را احساس نخواهم کرد…
به راستی که چه زود دیر میشود....
#پدرم_
چقدر
دلتنگ حضورتم_
کاش تصویرت نفس میکشید...🖤
غروب پدر،طلوع غم هابود.......😔
دیدگاه ها (۰)

تا صبحدم به یاد تو شب را قدم زدم آتش گرفتم از تو و در صبحدم ...

می سرایم "تو" و چشمان "تو" رانه سپیدی...نه غزل... تویی آن شع...

به یاد شمع رویت همچنان پروانه میسوزم                   تورفت...

آرام باش عزیز من،آرام باش حکایت دریاست زندگیگاهی درخشش آفتاب...

پارت یک عشق اجباری الان من سه ساله که نیویورک هستم برادر من ...

تو قله ی خیالی و تسخیر تو محال#قیصر_امین_پور کوله باریست پر ...

#داستان_شبمردی میگفت: خانمم همیشه میگفت دوستت دارم. من هم گذ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط