چه گویم که نگفتنم بهتر است

چه گویَم که نگفتنم بهتر است..
دلم از دست تو بسیاری پُر است.. عزیزکم ، چگونه میتوانی اینچنین مرا پشت سر گُذاری و بدون حتی باری بازگشتن به راهت ادامه دهی...
عزیزکم.. مدتی‌است که احساس میکنم چهره‌ات را دیگر فراموش کرده‌ام..! صدایَت مبهم است و حتی به تازگی آغوش های گرمت فراموشَم شده.. دستانت به هنگام نوازش هایَت فراموشَم شده.. حرف‌هایِ محبت آمیزت... تمامش.. تک تک شان فراموشَم شده.. کجایی عزیزکم.. این قوی بودن ها دارَد از پا درمیآوَرَتم.. کجایی عزیزکَم.. به نجات کدام غرق شده شتافته‌ای که منی که در میان شکاف های عمیق با انبوهی از اشک خاک شده‌ام را به فراموشی سپرده‌ای..
دیدگاه ها (۷)

اوکی گایز تاحالا اصلا اینکارو نکردم ولی ،میخوام چهار تا از ز...

و من تورا با تمامِ وجود در آغوش خواهم کشید.. حتی اگر دستانت ...

نفس هایَم سخت است.. نمیدانم چطور حالم را بیان کنم اما انگار ...

به چشمانش نگاه میکردم که چگونه احساساتش را پنهان میکند ،دوست...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط