به چشمانش نگاه میکردم که چگونه احساساتش را پنهان میکند
به چشمانش نگاه میکردم که چگونه احساساتش را پنهان میکند ،
دوستت دارم ها را شاید گهگاهی میخواندم اما تنفر هایَش.. نمیدانم.. چشمانش به سیاهی شب تار و سیاهاست و من در این آرامش غرق شده ام.. چشمانم در دریای چشمانش مانند دو ستارهایست که در تاریکی شب تنها برای روشنایی سوسو میزنند.. چطور از من میخواهی تورا دوست نداشته باشم.. مگر من میتوانم جانم گفتن هایَم را برای تو منع کنم.. مگر من.. مگر من میتوانم دورت نگردمو با چشمانم تحسینت نکنم !؟؟
سخت است.. این خواستهات شاید حتی خودخواهانهاست.. اما من نیز این سختی را به جان میخرم تنها بخاطر تو عزیزکرده.. تنها.. بخاطر... تو.....
دوستت دارم ها را شاید گهگاهی میخواندم اما تنفر هایَش.. نمیدانم.. چشمانش به سیاهی شب تار و سیاهاست و من در این آرامش غرق شده ام.. چشمانم در دریای چشمانش مانند دو ستارهایست که در تاریکی شب تنها برای روشنایی سوسو میزنند.. چطور از من میخواهی تورا دوست نداشته باشم.. مگر من میتوانم جانم گفتن هایَم را برای تو منع کنم.. مگر من.. مگر من میتوانم دورت نگردمو با چشمانم تحسینت نکنم !؟؟
سخت است.. این خواستهات شاید حتی خودخواهانهاست.. اما من نیز این سختی را به جان میخرم تنها بخاطر تو عزیزکرده.. تنها.. بخاطر... تو.....
- ۱۱.۵k
- ۲۰ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط