رقاصانـ چشمـ طوسیـ🌪
رقاصانـ چشمـ طوسیـ🌪
پارت 7
ویو یونگی:
تهیونگ دم گوشم گفت
*من و جونککوک باهمیمممممم(ذوق زده)
~*چیییی (باهم)
✓تربچه
~خونت کجاس
*تو
☆باغچه(چون علامت کوک یادم رفته از این به بعد اینو میزارم)
~خب خب منم خبرای خوب دارممم
✓☆چی شدهه؟
~جمینی گرگش نفس کرده و باید تا یه چند ماه یا هفته ای بمونه خونه من چون تو دوران نفس نباید جفتش یا الفاش رو ترک کنه
✓☆جفتششش؟
~اره
*من و یونگیم باهمیم
✓باور نمیکونومممم
ویو جیمین:
دستامو دور گرپن یونگی انداختم و لبامو کذاشتم رو لباش رو مک زدم و جدا شدم
*حالا شد؟
✓یعنیا اگه تا یه ماه پیش بهم میگفتن مین یونگی رئیس بزگرترین باند مافیایی جهان یه ماه بعد قراره اینجوری اعتراف کنه عاشق شده و به خاطر به سوسک جیغ جیغ کنه باور نمیکردممممم
*خوب الان بکن
تا این و گفتم و کوکی داد زد
☆بمممممم
*کوکی گوه خوردممممم
من هنیهش از بم میترسیدم و کوکی منو با بم تهدید میکرد
بم پارس کنان اومد تو اتاق
☆پسر بابا کارتو خوب بلدی بدو برو ببینم چیکار میکنی
جیغ جیغ کردنم دوباره شروع شد
و یونگی و تهیونگم جیغ جیغ میکردن
که یه لحظه صدای جیغ بیشتری از طبقه بالا اومد
که یونگی با داد گفت
~واییییی جیهوپپپپپ
و دوید بالا منم از ترس بم دنبالش دویدم جیهوپ؟ هاااااا؟ جیهوپپپ دوست بچگیم که یهویی غیب شدد نکنه اونهههه
با شدت بیشتری از یونگی دویدم بالا
که دیدم به زنبور تو اتاق جیهوپه
و جیهوپ از ترس گوشیشو پرت کرد و بومممم خورد به زنبوره و و زنبوره نقش بر دیوار شد و گوشی هزار تیکه شد
علامت هوپی&
&جیمینااااااا
*هوپاااا
~خوبی هوپییی؟
ویو یونگی:
که با صحنه ای مواجه شدم حیهوپ و جیمین همو بغل کرده بودن و زنبور مرده جلوی دیوار افتاده بود و گوشی خورد شده کنار زنبور بود
جیهوپ از خشرات بدجور میترسید
خیلی بددد
ادامه دارد....
پارت 7
ویو یونگی:
تهیونگ دم گوشم گفت
*من و جونککوک باهمیمممممم(ذوق زده)
~*چیییی (باهم)
✓تربچه
~خونت کجاس
*تو
☆باغچه(چون علامت کوک یادم رفته از این به بعد اینو میزارم)
~خب خب منم خبرای خوب دارممم
✓☆چی شدهه؟
~جمینی گرگش نفس کرده و باید تا یه چند ماه یا هفته ای بمونه خونه من چون تو دوران نفس نباید جفتش یا الفاش رو ترک کنه
✓☆جفتششش؟
~اره
*من و یونگیم باهمیم
✓باور نمیکونومممم
ویو جیمین:
دستامو دور گرپن یونگی انداختم و لبامو کذاشتم رو لباش رو مک زدم و جدا شدم
*حالا شد؟
✓یعنیا اگه تا یه ماه پیش بهم میگفتن مین یونگی رئیس بزگرترین باند مافیایی جهان یه ماه بعد قراره اینجوری اعتراف کنه عاشق شده و به خاطر به سوسک جیغ جیغ کنه باور نمیکردممممم
*خوب الان بکن
تا این و گفتم و کوکی داد زد
☆بمممممم
*کوکی گوه خوردممممم
من هنیهش از بم میترسیدم و کوکی منو با بم تهدید میکرد
بم پارس کنان اومد تو اتاق
☆پسر بابا کارتو خوب بلدی بدو برو ببینم چیکار میکنی
جیغ جیغ کردنم دوباره شروع شد
و یونگی و تهیونگم جیغ جیغ میکردن
که یه لحظه صدای جیغ بیشتری از طبقه بالا اومد
که یونگی با داد گفت
~واییییی جیهوپپپپپ
و دوید بالا منم از ترس بم دنبالش دویدم جیهوپ؟ هاااااا؟ جیهوپپپ دوست بچگیم که یهویی غیب شدد نکنه اونهههه
با شدت بیشتری از یونگی دویدم بالا
که دیدم به زنبور تو اتاق جیهوپه
و جیهوپ از ترس گوشیشو پرت کرد و بومممم خورد به زنبوره و و زنبوره نقش بر دیوار شد و گوشی هزار تیکه شد
علامت هوپی&
&جیمینااااااا
*هوپاااا
~خوبی هوپییی؟
ویو یونگی:
که با صحنه ای مواجه شدم حیهوپ و جیمین همو بغل کرده بودن و زنبور مرده جلوی دیوار افتاده بود و گوشی خورد شده کنار زنبور بود
جیهوپ از خشرات بدجور میترسید
خیلی بددد
ادامه دارد....
۲۱۷
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.