غرق در چشمآن تو

غَــرق دَر چِشــمآنِ تـــو
سه پآرتی jk
p.1




چندوقتی از جدا شدنشون گذشته بود
شاید به روال عادی داشتن زندگی میکردن

ولی ته ته قلبشون هنوز به فکر هم بودن
بعضی وقتا صفحه چت قبلی رو نگاه میکرد و منتظر پیام بود...شاید پیام میداد

غرورشو نمیذاشت زیر پا تا بهش پیام بده
و امیدی نداشت که اون بهش پیام بده....

چقد غمگین که پیام های قبلیشون رو با احساس دلتنگی و پوچی میخوند... .

چی میشد که برگردن به اون روزا.... .

پیامی به گوشیش اومد.

از طرف تهیونگ بود

تهیونگ" هی کوک فردا تولد لایونا ست جشن گرفته توهم بیا"

کوک نمیتونست بره به اون جشن
از لایونا جدا شده بود...بعد بره جشن تولدش؟

جونگکوک: هی تهیونگ نکنه فکر کردی فراموش کردم روز تولدشو؟؟

میدونی چه برنامه هایی واسش داشتم؟!
کلی کار میخواستم بکنم...

جونگکوک نمیخواست بره تولد لایونا ولی میخواست وفاداری شو نشون بده هنوز

پس پیامی داد و کوتاه تولد لایونا رو تبریک گفت:

تولدت مبارک بیبی دال... .
______________________________________-
ادامه دارد... .
دیدگاه ها (۱)

غَــرق دَر چِشمــآنِ تـــوسه پآرتی jkp.2بعد ازون پیام گوشیشو...

غَــرق دَر چِشمــآن تـــوسه پآرتی jkp.3دربه در توی اون شلوغی...

خـوش حــآل و آزآد2تکپآرتی JKوقتی میگم میتونم به هوس بندازمت ...

بَـرآیِ هَمیشِه، هَمیشِه و هَمیشِهتکپآرتی jkیه پآرتی سادهیه ...

black flower(p,231)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط