و پآرت

ـבو پـآرتـے
آ؋ــتـآب گـرבون
پآرت : ۲

چشماش درست میدید؟این همون شن کایلیه؟
این جا توی خیابون؟در حال گدایی؟

کایلی هم مرد رو شناخته بود..

ب..ببخشید
بفرمایید

کایلی جمله ای که به همه میگفت رو به کوک هم گفت

نیازمندم..کمکم میکنید؟ یکم پول...بهم بدید..

کوک از وضع حقارت امیر دختر تعجب کرده بود گفت
این جا چیکار میکنی
شوهر پولدارت کجاست؟

ا..اون عوضی خیانت کرد..

همونی که پولشو به من ترجیح دادی چقدر خوشبختت کرده

پولی بهش داد و حرکت کرد..دلش نسوخت..
کارما جوابتو داد پرنسس..

پشت در خونه ایستاده بود و زنگ رو به صدا در اورد

در بازشد و دختر کوچولوش سولا پرید بغلش

خوش اومدی بابایییی

مرسی قربونت برم بابا

کیه سو..عه کوک خسته نباشی عزیزم...بیا شام امادس منتظرت بودیم

مرسی عشقم

این خانواده واقعی پسر بود...نه کسی که دنبال پول بود...



پـآیـآنـ . .
دیدگاه ها (۳)

ـבو پـآرتـےآ؋ــتـآب گـرבونپآرت : ۱یه قرار بودکایلی از کوک خو...

قلب یخیپارت ۹ببخشید که دیر گذاشتم برای جبران فردا پنج پارت پ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط