- ما حتی خودمان هم نسبتمان را باهم نمیدانیم . .
- ما حتی خودمان هم نسبتمان را باهم نمیدانیم . .
نه منی ك از هزاران کیلومتر اینورتر لبخندش کنار دیگری را میبوسم .
نه اویی که بغض به هنگام بوسیدن کسی را قورت میدهد ؛
ما نسبت هایمان را نمیدانیم .
دل هایمان سند خورده به اسم همدیگر . .
ولی خودمان کنار دیگری .
بی تاب آغوش همیم . .
این بی تابی را حتی به زبان هم نمیآوریم .
هر شب دوستت دارم است که به عکس های هم میگویم ؛
ولی تاحالا گوشهایمان دوستت دارم نشنیده
از یکدیگر . .
لب هایمان رنگ دوستت دارم گفتن
به خودش ندیده .
به گمانم ما هیج نسبتی نداریم باهم .
میشد داشته باشیم .
اگر این غرور لعنتی اجازه میداد ؛
که نداد . . )!'
نه منی ك از هزاران کیلومتر اینورتر لبخندش کنار دیگری را میبوسم .
نه اویی که بغض به هنگام بوسیدن کسی را قورت میدهد ؛
ما نسبت هایمان را نمیدانیم .
دل هایمان سند خورده به اسم همدیگر . .
ولی خودمان کنار دیگری .
بی تاب آغوش همیم . .
این بی تابی را حتی به زبان هم نمیآوریم .
هر شب دوستت دارم است که به عکس های هم میگویم ؛
ولی تاحالا گوشهایمان دوستت دارم نشنیده
از یکدیگر . .
لب هایمان رنگ دوستت دارم گفتن
به خودش ندیده .
به گمانم ما هیج نسبتی نداریم باهم .
میشد داشته باشیم .
اگر این غرور لعنتی اجازه میداد ؛
که نداد . . )!'
۱۳.۵k
۱۶ خرداد ۱۴۰۲