نگاه اول💖🌔
نگاه اول💖🌔
پارت ¹⁹
دیانا: ارسلان
ارسلان: جون دلم
دیانا: تنهام میای خونمون مامان بابام نیستن
ارسلان: باش ادرس بفرست
دیانا: بیا بفرستادم ط اینستاگرام
ارسلان: باش ¹دقیقه دگه میام
.................
دیانا: زنگ زد ارسلان در رو باز کردم
ارسلان: شلم فسقلی منننن بغلش کردم
دیانا: اییی اروم بغل کن اخخ بعدم فسقلی نیستمممممم
ارسلان: باش باش ولش کردم و رفتیم ط اتاقش
چ اتاقی داری واووو
دیانا: اهوممم
ارسلان: خب خب رو تخت بود دیانا پای دیانا رو گشیدم دراز گشید بعد لبمو بردم رو لبش مخوردم
دیانا: پام گشید بعد لبامو مخورد کم کم نفسم داشت بند میومد
ارسلان: نفس داشت بند میموند لبمو برداشتم لبامو به به چ خوشمزه
دیانا: اعع
ی دفعه زنگ خونه رو زدن
منو ارسلان ترسیدیم بعد دیدیم مهشاد و محراب هستن
ارسلان گفت: ............
پارت ¹⁹
دیانا: ارسلان
ارسلان: جون دلم
دیانا: تنهام میای خونمون مامان بابام نیستن
ارسلان: باش ادرس بفرست
دیانا: بیا بفرستادم ط اینستاگرام
ارسلان: باش ¹دقیقه دگه میام
.................
دیانا: زنگ زد ارسلان در رو باز کردم
ارسلان: شلم فسقلی منننن بغلش کردم
دیانا: اییی اروم بغل کن اخخ بعدم فسقلی نیستمممممم
ارسلان: باش باش ولش کردم و رفتیم ط اتاقش
چ اتاقی داری واووو
دیانا: اهوممم
ارسلان: خب خب رو تخت بود دیانا پای دیانا رو گشیدم دراز گشید بعد لبمو بردم رو لبش مخوردم
دیانا: پام گشید بعد لبامو مخورد کم کم نفسم داشت بند میومد
ارسلان: نفس داشت بند میموند لبمو برداشتم لبامو به به چ خوشمزه
دیانا: اعع
ی دفعه زنگ خونه رو زدن
منو ارسلان ترسیدیم بعد دیدیم مهشاد و محراب هستن
ارسلان گفت: ............
۴.۰k
۲۴ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.