چرا اینگونه نگاهم میکنید

چرا اینگونه نگاهم میکنید؟
من خود بهتر از همه ی شما میدانم که اشتباه بود..
اینقدر نگاه به سرتاپای خسته و خمیده ی من نکنید...
آری اشتباه بود ولی من دوستش داشتم..
من خودخواسته اشتباه کردم ..
میدانستم ولی نتوانستم پیش دلبریهایش
بی تفاوت باشم...
نتوانستم، دستهایش را بگیرم و روحم را در کالبدم نگه دارم...
نشد که اشکهایش را ببینم و آغوشم را دریغش کنم...
اصلا میدانید نتوانستن یعنی چه؟
هیچ میدانید اگر دلتان بندِ تار به تارِ گیسویش باشد چه به روزگار توانستن و اراده تان می آید؟
اگر نمیدانید...
الهی به روزگار من و امثال من دچار گردید تا فقط بدانید وقتی با بغض میگویم نتوانستم دلیل بر ضعف عنصر من نیست..
او، الهه زیبایی بود ...
او، خدای دلبری بود...
او، تمام چیزی بود که من قرنها به خدا التماسش را میکردم...
و اگر میدانید نتوانستن یعنی چه!!!
پس خاموش بمانید..‌
خاموش بمانید و مرا سرزنش نکنید..
او اگر اشتباه هم بود...
زیباترین و پر افتخارترین اشتباه بود...
دیدگاه ها (۶)

مژده‌یِ فراموش کردنِ آنها که دیگر نیستند،خبرِ غرق شدن در خوش...

شب که می‌شود، تو هم نزدیک‌تر می‌شوی جانم.خودت نه، اما خیالت،...

آخرالزمان بود، آخرالزمان. قیامتِ قامتِ یار. نگاهش کردم، ساکت...

کاش کسی بود به گوش‌ت میرساندکه امروز تمام قد ایستادم و در دل...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط