احتیاجی به مستی نیست

احتیاجی به مستی نیست
یک فنجان قهوه هم دیوانه ام می کند
وقتی میزبانم چشمان تو باشد …
دیدگاه ها (۹۶)

زير باران آخرين ديدارمان بد بود بدگريه كرديم از جدايى حالمان...

وسعت اشکم چو دریا مُلک جانم را گرفتپیش چشم روشنت امّا، سرابم...

تـو برای مـن مثل خانه می مانيجایی هستی کـه بـه آن تعلق دارمو...

باران را دوست دارم که به زندگی ما می باردعاشق احساساتی هستم ...

احتیاجی به مستی نیستیک فنجان قهوه هم دیوانه ام می کندوقتی می...

چشمانش؟ مانند قهوه ادم را معتاد می کرد و ستارگان همه درون چش...

@kadejaaa

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط