رمان رویای من
رمان رویای من
پارت ۱۵
دیانا، دوباره نشستم روی صندلی
ارسلان، یکم باد داره ولی خوب میشه آخه تو چرا رفتی تو ستون
دیانا، گفتم که استاد حواسم نبود
ارسلان، حواست و جمع کن شاید سری بعد یه جای دیگت خورد تو درو دیوار
دیانا، دیگه نمیخورم به درو دیوار
ارسلان، امید وارم
دیانا، عه زنگ خورد من برم
ارسلان، مواظب باش
دیانا، آخ خوردم زمین
ارسلان، دیدی گفتم آروم برو خوبی دست و پات زخم نشد زانوت
دیانا، واقعا دردم اومد میخواستم گریه کنم زانوم زخم شده بود اشک از چشام پایین اومد
ارسلان، دستمو رو گونش کشیدم گریه نکن بزرگ میشی یادت میره،،با خنده،،
دیانا، با گريه خندم گرفت
پارت ۱۵
دیانا، دوباره نشستم روی صندلی
ارسلان، یکم باد داره ولی خوب میشه آخه تو چرا رفتی تو ستون
دیانا، گفتم که استاد حواسم نبود
ارسلان، حواست و جمع کن شاید سری بعد یه جای دیگت خورد تو درو دیوار
دیانا، دیگه نمیخورم به درو دیوار
ارسلان، امید وارم
دیانا، عه زنگ خورد من برم
ارسلان، مواظب باش
دیانا، آخ خوردم زمین
ارسلان، دیدی گفتم آروم برو خوبی دست و پات زخم نشد زانوت
دیانا، واقعا دردم اومد میخواستم گریه کنم زانوم زخم شده بود اشک از چشام پایین اومد
ارسلان، دستمو رو گونش کشیدم گریه نکن بزرگ میشی یادت میره،،با خنده،،
دیانا، با گريه خندم گرفت
۶.۲k
۰۷ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.