🌔ماه من🌕
🌔ماه من🌕
● پارت ۱۸ ●
ات: تو اینجا چکار میکنی
هانا: نباید باشم عزیزم
ات: منو آزاد کن برم اصلا برایچی منو اینجا آوردی
هانا: خودت فکر کن برایچی آوردمت
ات:.....آهان برای اینکه دستتو پیشه تهیونگ رو کردم میخواستی هر*زه نباشی که ....
(هانا به ات سیلی زد )
هانا: دهنتو ببند
ات: چرا ببندم خب راست میگم
هانا: نه انگار تو آدم بشو نیستی
هانا : (روبه ادماش): حسابی شکنجه ش کنین تا بفهمه برای من بلبل زبونی نکنه (رفت)
ویو ات
هانا رفت که یکی از آدماش یه شلاق آورد نه نه این خیلی بزرگه شلاقه
شکنجه شدن ات
ویو ته
مثل سگ دوتامون نگران ات بودیم نمیدونستیم چکار کنیم اونا خیلی زیاد بودن که..
مرده: بیاین دنبالم
ته: باشع
رفتیم دنبال مرده که به یه اتاق رسیدیم
مرده: اینجا واستین تا رئیسمون بیاد
وقتی رفت با یکی اومد نه نه این امکان نداره
هانا: مشتاق دیدار(درست نوشتم)
کوک: واستا ببینم تو دوست دختر این نیستی
هانا: بله خودمم
ته: اکس نه دوست دختر
کوک: ات من کجاستتت
هانا: ات پیش منه عزیزم
ته: چه بلای سر ات آوردی
هانا: فعلا هیچی فقط یه شکنجه کوچولو ولی اگه کاری که من میگم نکنی بدتر از این سرش میاد
ته: از کجا معلوم ات پیش تویه
هانا: فیلم شکنجه ات رو نشون داد
کوک و ته باهم : اتتتت(داد)
کوک: میشکمت عوضییی
هانا: هرکاری کنی برای ات بد میشه
ته: باشه من هرکاری میکنم ولی به ات کاری نداشته باش
هانا: این شد
هانا: ازت میخوام که....
● پارت ۱۸ ●
ات: تو اینجا چکار میکنی
هانا: نباید باشم عزیزم
ات: منو آزاد کن برم اصلا برایچی منو اینجا آوردی
هانا: خودت فکر کن برایچی آوردمت
ات:.....آهان برای اینکه دستتو پیشه تهیونگ رو کردم میخواستی هر*زه نباشی که ....
(هانا به ات سیلی زد )
هانا: دهنتو ببند
ات: چرا ببندم خب راست میگم
هانا: نه انگار تو آدم بشو نیستی
هانا : (روبه ادماش): حسابی شکنجه ش کنین تا بفهمه برای من بلبل زبونی نکنه (رفت)
ویو ات
هانا رفت که یکی از آدماش یه شلاق آورد نه نه این خیلی بزرگه شلاقه
شکنجه شدن ات
ویو ته
مثل سگ دوتامون نگران ات بودیم نمیدونستیم چکار کنیم اونا خیلی زیاد بودن که..
مرده: بیاین دنبالم
ته: باشع
رفتیم دنبال مرده که به یه اتاق رسیدیم
مرده: اینجا واستین تا رئیسمون بیاد
وقتی رفت با یکی اومد نه نه این امکان نداره
هانا: مشتاق دیدار(درست نوشتم)
کوک: واستا ببینم تو دوست دختر این نیستی
هانا: بله خودمم
ته: اکس نه دوست دختر
کوک: ات من کجاستتت
هانا: ات پیش منه عزیزم
ته: چه بلای سر ات آوردی
هانا: فعلا هیچی فقط یه شکنجه کوچولو ولی اگه کاری که من میگم نکنی بدتر از این سرش میاد
ته: از کجا معلوم ات پیش تویه
هانا: فیلم شکنجه ات رو نشون داد
کوک و ته باهم : اتتتت(داد)
کوک: میشکمت عوضییی
هانا: هرکاری کنی برای ات بد میشه
ته: باشه من هرکاری میکنم ولی به ات کاری نداشته باش
هانا: این شد
هانا: ازت میخوام که....
۱۰.۳k
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.