وقتی میان خون و آتش صدای گریهات دل سنگ را میلرزاند و

وقتی میان خون و آتش، صدای گریه‏ات، دل سنگ را می‏لرزاند و پاهای تاول زده‏ات، سختی‏ها را گلایه می‏کرد، همه چشم‏ها کور بودند و دل‏ها سنگین‏تر از آن بود که بار سنگین دلت را سبک‏تر کند
دیدگاه ها (۱۶)

فالوراش برسه به ده هزار چه خوب میشه داداش کربلایمون لیاقت فالوری داره پس فالو کنید

ناز را میکشیمآه را میکشیمانتظار را میکشیمفریاد را میکشیمدرد ...

⭐️دعامیکنم امشب✨زیراین سقف بلند⭐️روی دامان زمین✨هرکجا ⭐️خسته...

#تلنگر

---### 💔 پارت چهاردهم: ات هنوز در آغوش جیمین بود. دست‌هایش م...

فرهاد عاشق بود که تیشه اش بیشتر از زبانش حرف میزد مردی که هر...

وقتی تو بلدم بودیپارت سومهمون سکوت سنگین هنوز بین‌مون بود. ک...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط