آنقدر دلتنگت شده ام...
آنقدر دلتنگت شده ام...
که همه ی ثانیه ها
جلوی چشمانم زانو زده اند
دلم برایت تنگ است برادر...
تنگِ تنگ...
وصد افسوس این دلتنگی را هیچ مرحمی نیست...
ماه هاست که در تنهایی هایم عکس جا مانده از مهربانی هایت را درآغوش میکشم.
وخوب میدانم
هیچ چیزی درمان این بغض شکسته ام نخواهد بود...
که همه ی ثانیه ها
جلوی چشمانم زانو زده اند
دلم برایت تنگ است برادر...
تنگِ تنگ...
وصد افسوس این دلتنگی را هیچ مرحمی نیست...
ماه هاست که در تنهایی هایم عکس جا مانده از مهربانی هایت را درآغوش میکشم.
وخوب میدانم
هیچ چیزی درمان این بغض شکسته ام نخواهد بود...
۹.۸k
۳۰ مرداد ۱۴۰۱