فصل دو من هفت تا ددی دارم ❤🚫
#part_62
کاش قبولش میکردیم....
کاش ماهم مثل هانا کودکیش رو میدیدم...
کاش نمیذاشتم بهش سخت بگذره...
کاش هرگز زمینو لیز نکرده بودیم....
اما همه ی این کاش ها قرار نبود قابل جبران باشه هیچوقت قرار نبود جبران شه و مطمئنا توی خاطر هر نه نفر میموند...
و اما ماروینی که قرار بود از همه بیشتر سختی بکشه لبخند به لب بیاره درحالی که قلبش از شدت درد مچاله میشه...
قطعا همینطور بود....
قرار نبود همه چی به سادگی حل و فراموش شه اگر قرار بود بشه هیچوقت رد شلاق های روی تن پسرک نمیذاشت
یاد تنهایی هایش....
یاد ضجه هایش....
یاد گریه های بی صدا...
یا درد هایی که کشیده بود...
یاد تحقیر ها...
و نگاه های پر از نفرت قطعا امان فراموشی نمیداد...
نویسنده: #ANIL
@dady__2021
کاش قبولش میکردیم....
کاش ماهم مثل هانا کودکیش رو میدیدم...
کاش نمیذاشتم بهش سخت بگذره...
کاش هرگز زمینو لیز نکرده بودیم....
اما همه ی این کاش ها قرار نبود قابل جبران باشه هیچوقت قرار نبود جبران شه و مطمئنا توی خاطر هر نه نفر میموند...
و اما ماروینی که قرار بود از همه بیشتر سختی بکشه لبخند به لب بیاره درحالی که قلبش از شدت درد مچاله میشه...
قطعا همینطور بود....
قرار نبود همه چی به سادگی حل و فراموش شه اگر قرار بود بشه هیچوقت رد شلاق های روی تن پسرک نمیذاشت
یاد تنهایی هایش....
یاد ضجه هایش....
یاد گریه های بی صدا...
یا درد هایی که کشیده بود...
یاد تحقیر ها...
و نگاه های پر از نفرت قطعا امان فراموشی نمیداد...
نویسنده: #ANIL
@dady__2021
۴۰.۱k
۱۳ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.