پارت⁷
پارت⁷
#ویو جیمین
نمیدونم چرا بوسم کرد و حتی اینم نمیدونم که چرا. من بوسش کردم واقعا دیوونه کننده اس
¥ چرا بوسم کردی ؟
& خودت چرا اول بوسم کردی؟
¥ اول خودت بگو
+ بچه ها چیکار میکنید بیاید دیگه
¥ بعدا از زبونت میکشم بیرون(آروم)
دستشو گرفتم
& صب کن چرا الان نکشیم؟ کوک برو الان میایم
+ اوهوم اوکی
¥ خب؟
& فقط میخواستم نگهت دارم و نزارم بری تو چی؟
¥ خب نیمدونم.
& دروغه
¥ باشه
& بگو
¥دوست دارم خوبع؟
که رفت و منم نتونستم کاری کنم
#ویو ته
داشتم نوشیدنی میخوردم که کوک با ذوق اومد سمتم
+ جیمین و رفیقت تنهان بیا بریم ببینیم چیکار میکنن
_ اومدممممممم
دوتامون سریع رفتیم سمتشون و تو کله هم بودیم که یونگی اعتراف کرد و رفت جیمینم همونجا نشست و بغض کرد
+ باید برم پیشش
اینو که گفت افتاد روم و لبامون دوباره به هم برخورد کرد ولی من نزاشتم بلند شه گرفتمش و بوسیدمش اونم برخلاف انتظارم همکاری کرد که جیمین با گریه اومد
& چه گوهی میخورید؟
+ عاممم خب هیچی
& آره منم گاو
_ فقط بوسیدیم همو
+ نهههه اون بزور منم بوسید
& آره جون عمت تو نبودی که گردنشو گرفتی و همکاری کردی
+ ععهههههه اصن به تو چه
& باشه حوصله ندارم
که دستشو گرفتم باید راجب یونگی بهش یچی میگفتم
& چیه؟
_ راجب یونگی اشتباه فک نکن اون وقتی کسی رو ببوسه یعنی واقعا دوسش داره اون تاحالا کسی رو نبوسیده
& خب؟
_ دوسش داری؟
& نمیدونم
_ ببین بهش فک کن یکم باهاش قرار بزار تا همو بشناسین
& باشه
_ قرار میزاری؟
& باشه
_ مطمئنم عاشقش میشی
& من برم
_ اوهوم
+ مرسی
_ بابت کیسمون یا یچی دیگه؟
+ اصن هیچی روانی
_(خنده)
که بعد رفت و منم پشت سرش خندم محو شد و به یونگی زنک زدم
_ الو کجا رفتی
¥ میشه فردا رو بهم مرخصی بدی؟
_ نع همین الان بیا همون بار کارت دارم
¥ نمیام
_ جیمین رفته
¥ رفته؟
_ اوهوم
¥ باشه الان میام
که بعد گوشیو قطع مردم رفتم نشستم سر جام و مشروبم رو خوردم و به جونگکوک فکر کردم
#ویو کوک
دنبال جیمین رفتم داشت گریه میکرد که سر صحبت رو باز کردم
+ چرا گریه میکنی؟
& نمیدونم فقط دلم پره و میخوام گریه کنم
+ بیا بغلم
بغلش کردم و اونم تو بغلم آروم اشک ریخت جیمین سخای های زیادی کشیده بود حق داشت الان گریه کنه منم هیچی نگفتم و فقط گذاشتم اشکاش روی لباسم بریزه
#ویو جیمین
نمیدونم چرا بوسم کرد و حتی اینم نمیدونم که چرا. من بوسش کردم واقعا دیوونه کننده اس
¥ چرا بوسم کردی ؟
& خودت چرا اول بوسم کردی؟
¥ اول خودت بگو
+ بچه ها چیکار میکنید بیاید دیگه
¥ بعدا از زبونت میکشم بیرون(آروم)
دستشو گرفتم
& صب کن چرا الان نکشیم؟ کوک برو الان میایم
+ اوهوم اوکی
¥ خب؟
& فقط میخواستم نگهت دارم و نزارم بری تو چی؟
¥ خب نیمدونم.
& دروغه
¥ باشه
& بگو
¥دوست دارم خوبع؟
که رفت و منم نتونستم کاری کنم
#ویو ته
داشتم نوشیدنی میخوردم که کوک با ذوق اومد سمتم
+ جیمین و رفیقت تنهان بیا بریم ببینیم چیکار میکنن
_ اومدممممممم
دوتامون سریع رفتیم سمتشون و تو کله هم بودیم که یونگی اعتراف کرد و رفت جیمینم همونجا نشست و بغض کرد
+ باید برم پیشش
اینو که گفت افتاد روم و لبامون دوباره به هم برخورد کرد ولی من نزاشتم بلند شه گرفتمش و بوسیدمش اونم برخلاف انتظارم همکاری کرد که جیمین با گریه اومد
& چه گوهی میخورید؟
+ عاممم خب هیچی
& آره منم گاو
_ فقط بوسیدیم همو
+ نهههه اون بزور منم بوسید
& آره جون عمت تو نبودی که گردنشو گرفتی و همکاری کردی
+ ععهههههه اصن به تو چه
& باشه حوصله ندارم
که دستشو گرفتم باید راجب یونگی بهش یچی میگفتم
& چیه؟
_ راجب یونگی اشتباه فک نکن اون وقتی کسی رو ببوسه یعنی واقعا دوسش داره اون تاحالا کسی رو نبوسیده
& خب؟
_ دوسش داری؟
& نمیدونم
_ ببین بهش فک کن یکم باهاش قرار بزار تا همو بشناسین
& باشه
_ قرار میزاری؟
& باشه
_ مطمئنم عاشقش میشی
& من برم
_ اوهوم
+ مرسی
_ بابت کیسمون یا یچی دیگه؟
+ اصن هیچی روانی
_(خنده)
که بعد رفت و منم پشت سرش خندم محو شد و به یونگی زنک زدم
_ الو کجا رفتی
¥ میشه فردا رو بهم مرخصی بدی؟
_ نع همین الان بیا همون بار کارت دارم
¥ نمیام
_ جیمین رفته
¥ رفته؟
_ اوهوم
¥ باشه الان میام
که بعد گوشیو قطع مردم رفتم نشستم سر جام و مشروبم رو خوردم و به جونگکوک فکر کردم
#ویو کوک
دنبال جیمین رفتم داشت گریه میکرد که سر صحبت رو باز کردم
+ چرا گریه میکنی؟
& نمیدونم فقط دلم پره و میخوام گریه کنم
+ بیا بغلم
بغلش کردم و اونم تو بغلم آروم اشک ریخت جیمین سخای های زیادی کشیده بود حق داشت الان گریه کنه منم هیچی نگفتم و فقط گذاشتم اشکاش روی لباسم بریزه
۶.۴k
۱۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.