پارت⁴
پارت⁴
#ویو تهیونگ
به اون آدرس یه نگاه انداختم و رفتم تو شرکت درست بود آدرسش یونگی هم پشتم باهام بود به هرحال بادیگاردم بود دیگه همه جا الان حرف جئون جونگکوک بود وقتی وارد شرکت شدم یه مرد خوش هیکل با یه تیپ مشکی خفن جلو در وایساده بود و منتظر ما بود خودش بود فک کنم جئون بود یکم که دقت کردم شناختمش این همون پسر کیوت بود همونی که هنوز مزه لبش تو دهنم بود و دوباره میخواستمش این همون جئون بود؟
#ویو کوک
تو حال خودم که جیمین گفت
& هی کوک سلام بده دیگه اومدن
به خودم اومدم و جوری وانمود کردم که چیزی نمیدونم
+ سلام شما باید آقای کیم تهیونگ باشید
_( نگاه میکرد به لباش)
+ اهم آقای کیم
_ بله؟
+ پس خودتونید
_ بله
+ بفرمایید بریم
_ حتما
راهنماییش کردم به اتاق کارم تمام مدت من و جیمین معذب بودیم اون دوتا خیلی منحرف بودن کیم تهیونگ که کلن نگاهش رو لبا و بدنم بود اون بادیگاردش هم به جیمین نگاه میکرد جیمینم معذب شده بود
+ میشه تنهایی صحبت کنیم؟
_ اوهوم آره یونگی تو برو
+ جیمین تو هم برو
& اوک میرم بالا پشت بودم اونجا بیا
+ اوک
که هردوشون رفتن بیرون فقط خودم و خودش تو اتاق بودیم
+ خب چی د....
که حرفمو قطع کرد
_ واقعا هیچی یادت نیست از دیشب؟
+ ها ؟
اون همه چیو یادشه
_ هوم؟
+ یادمه پلی بهتره الان راجبش حرفی نزنیم
_ هر قیمتی میخوای رو جنسا بزار میخرمشون
+ اوکی چه بهتر خوب به نتیجه رسیدیم
_ نه هنوز
+ چی؟
که اومد نزدیکم و لباش و گذاشت رو لبام و مک زد منم گیج شده بودم فقط نگاش کردم که ازم جدا شد
_ حالا به نتیجه رسیدیم
بازم همو میبینیم آقای جئون
+(سرخ شدن)
_(خنده)
#ویو یونگی
شنیدم که گفت میره پشتبام بعد اینکه دراومدیم تر اتاق بیرون دنبالش رفتم و رسیدیم بالا پشت بوم نمیخواستم بفهمه اینجام ولی نشد
& آقای مین میدونم اینجایی بله کاری دارید؟
¥ عامممم آ...ره
& بفرمایید گوش میدم
¥ میشه بیشتر همو بشناسیم؟
& چرا؟
¥ خوشگلی
&(خنده) پارک جیمینم و بیست سالمه
¥ اوه من بیست و سه سالمه
& همین داداش منی
¥ جئون جونگکوک؟
& اوهوم
¥ خب تایپت چجور آدمیه؟
& نمیدونم من از آدمای صمیمی ولی در عین حال خفن و دارک خوشم میاد
¥ آها
& تو چی؟
¥ آدمی مثل تو
& من؟
¥ هوم
&(سرخ شدن و خجالت)
¥(خنده) میشه شماره ات رو داشته باشم؟
& عاممم آره اوکی
شمارشو بهم گفت و بعد تهیونگ بهم زنگ زد معامله تموم شده بود به نتیجه رسید و این خوب بود
¥ من برم باهات تماس میگیرم
& مراقب خودت باش
¥ توهم
&(لبخند)
#ویو تهیونگ
به اون آدرس یه نگاه انداختم و رفتم تو شرکت درست بود آدرسش یونگی هم پشتم باهام بود به هرحال بادیگاردم بود دیگه همه جا الان حرف جئون جونگکوک بود وقتی وارد شرکت شدم یه مرد خوش هیکل با یه تیپ مشکی خفن جلو در وایساده بود و منتظر ما بود خودش بود فک کنم جئون بود یکم که دقت کردم شناختمش این همون پسر کیوت بود همونی که هنوز مزه لبش تو دهنم بود و دوباره میخواستمش این همون جئون بود؟
#ویو کوک
تو حال خودم که جیمین گفت
& هی کوک سلام بده دیگه اومدن
به خودم اومدم و جوری وانمود کردم که چیزی نمیدونم
+ سلام شما باید آقای کیم تهیونگ باشید
_( نگاه میکرد به لباش)
+ اهم آقای کیم
_ بله؟
+ پس خودتونید
_ بله
+ بفرمایید بریم
_ حتما
راهنماییش کردم به اتاق کارم تمام مدت من و جیمین معذب بودیم اون دوتا خیلی منحرف بودن کیم تهیونگ که کلن نگاهش رو لبا و بدنم بود اون بادیگاردش هم به جیمین نگاه میکرد جیمینم معذب شده بود
+ میشه تنهایی صحبت کنیم؟
_ اوهوم آره یونگی تو برو
+ جیمین تو هم برو
& اوک میرم بالا پشت بودم اونجا بیا
+ اوک
که هردوشون رفتن بیرون فقط خودم و خودش تو اتاق بودیم
+ خب چی د....
که حرفمو قطع کرد
_ واقعا هیچی یادت نیست از دیشب؟
+ ها ؟
اون همه چیو یادشه
_ هوم؟
+ یادمه پلی بهتره الان راجبش حرفی نزنیم
_ هر قیمتی میخوای رو جنسا بزار میخرمشون
+ اوکی چه بهتر خوب به نتیجه رسیدیم
_ نه هنوز
+ چی؟
که اومد نزدیکم و لباش و گذاشت رو لبام و مک زد منم گیج شده بودم فقط نگاش کردم که ازم جدا شد
_ حالا به نتیجه رسیدیم
بازم همو میبینیم آقای جئون
+(سرخ شدن)
_(خنده)
#ویو یونگی
شنیدم که گفت میره پشتبام بعد اینکه دراومدیم تر اتاق بیرون دنبالش رفتم و رسیدیم بالا پشت بوم نمیخواستم بفهمه اینجام ولی نشد
& آقای مین میدونم اینجایی بله کاری دارید؟
¥ عامممم آ...ره
& بفرمایید گوش میدم
¥ میشه بیشتر همو بشناسیم؟
& چرا؟
¥ خوشگلی
&(خنده) پارک جیمینم و بیست سالمه
¥ اوه من بیست و سه سالمه
& همین داداش منی
¥ جئون جونگکوک؟
& اوهوم
¥ خب تایپت چجور آدمیه؟
& نمیدونم من از آدمای صمیمی ولی در عین حال خفن و دارک خوشم میاد
¥ آها
& تو چی؟
¥ آدمی مثل تو
& من؟
¥ هوم
&(سرخ شدن و خجالت)
¥(خنده) میشه شماره ات رو داشته باشم؟
& عاممم آره اوکی
شمارشو بهم گفت و بعد تهیونگ بهم زنگ زد معامله تموم شده بود به نتیجه رسید و این خوب بود
¥ من برم باهات تماس میگیرم
& مراقب خودت باش
¥ توهم
&(لبخند)
۵.۰k
۰۷ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.