کپی ممنوع

کپی ممنوع 🚫
با سوالی که مرد پرسید ، در حالی که همچنان به شهر نگاه میکردی جوابش رو دادی.
"پدر و مادرم سخت گیرن نمیزارن بیام بالای برج"
هوا اون شب بسیار دل انگیر بود ، ابرهای بارانی از آسمون محو شده بودن و ماهِ کامل در آسمون خود نمایی می‌کرد؛به ماه خیره شدی.
"هوووم عجب...فرار کردی نه؟"
سوال احمقانه ای بود چون هم تو هم مرد میدانستید که جواب این سوال 'آره' است.
دل به دریا زدی و شروع به حرف زدن و درد و دل کردن با مرد شدی ، این اولی مکالمه ی تو با اون مرد یعنی _ران هایتانی _ بود.
___
اینم از این ، آهنگ پارت هم که روی عکس گذاشتم لطفاااا اگه دوست داشتین حمایت کنید البته میدونم ماله ران و شوجی خوب در نیومد زیاد براشون حوصله ندارم دیگه خودتون ببخشید .
اسم آهنگ : La Seine
دیدگاه ها (۱۶)

کپی ممنوع 🚫ی نکته از من داشته باشید که تو این شرایط حتماااا ...

کپی ممنوع 🚫وقتی از نمونه کارم حرف میزنم :

کپی ممنوع 🚫دم دم های صبح بود.شب قبل بارونی به طوفندگی سیل با...

کپی ممنوع 🚫از زیره زنجیر های قفل شده ی شهربازی متروکه عبور ک...

yek tarafe part : 1

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط