بهار نزدیک است .
بهار نزدیک است .
درخت آلوچه حیاط خانه پدری ،بی قرار از شوق جوانه زدن ،
لباس سپید عروسی اش را دوباره به تن کرده .
مادر بسمالله می گوید و دانه های گندم را به آب می اندازد.
فرشهای خانه همسایه روی دیوار لم داده اند و آفتاب تنشان را گرم کرده .
پسرک ، بساط هر ساله ماهی قرمزش را به راه انداخته .
تنگهای بلور جورواجور
تخم مرغ های رنگی
سنجد و سمنو و دسته های گل
و صدای آشنای دایره زنگی
حاجی فیروز قرمز پوش
که می خواند و می رقصد بی اعتنا به غم های زمستان ...
در باغ ،نرگسها گل داده اند
لاله های رنگی قد می کشند
سنبلها گلهایشان را در ساقه نهان کرده اند تا شب عید...
بوی اسپند در اسفند پیچیده ...
خانه را می تکانم...
قاب عکس را گرد گیری می کنم ..
پنجره ها را می شویم ...
حیاط را آب و جارو می کنم...
درخت امید خاطرم ،دوباره گل داده ..
بهار هیچ درختی را محروم نمی کند ...
امید مندر بهاری اینچنین به بار خواهد نشد ...
بهار نزدیک است 🌱🌹🌱
اینجا پیشکوه زیبا ارتفاعات شهسوار
حیاط خانه زیباترین ننه جان دنیا 😍
#نوراا_سادات
#مهناز_ثمری
#ننه_جان
#بهار
#کافه_عشق
#کافه_زندگی
#کلفه_هنر
#مازندران
#کپی_ممنوع
درخت آلوچه حیاط خانه پدری ،بی قرار از شوق جوانه زدن ،
لباس سپید عروسی اش را دوباره به تن کرده .
مادر بسمالله می گوید و دانه های گندم را به آب می اندازد.
فرشهای خانه همسایه روی دیوار لم داده اند و آفتاب تنشان را گرم کرده .
پسرک ، بساط هر ساله ماهی قرمزش را به راه انداخته .
تنگهای بلور جورواجور
تخم مرغ های رنگی
سنجد و سمنو و دسته های گل
و صدای آشنای دایره زنگی
حاجی فیروز قرمز پوش
که می خواند و می رقصد بی اعتنا به غم های زمستان ...
در باغ ،نرگسها گل داده اند
لاله های رنگی قد می کشند
سنبلها گلهایشان را در ساقه نهان کرده اند تا شب عید...
بوی اسپند در اسفند پیچیده ...
خانه را می تکانم...
قاب عکس را گرد گیری می کنم ..
پنجره ها را می شویم ...
حیاط را آب و جارو می کنم...
درخت امید خاطرم ،دوباره گل داده ..
بهار هیچ درختی را محروم نمی کند ...
امید مندر بهاری اینچنین به بار خواهد نشد ...
بهار نزدیک است 🌱🌹🌱
اینجا پیشکوه زیبا ارتفاعات شهسوار
حیاط خانه زیباترین ننه جان دنیا 😍
#نوراا_سادات
#مهناز_ثمری
#ننه_جان
#بهار
#کافه_عشق
#کافه_زندگی
#کلفه_هنر
#مازندران
#کپی_ممنوع
۶.۰k
۰۴ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.