🍁رفتی سفر گرفت تو را🍁
رفتی سفر گرفت ترا لبم به گل نمی رسد
نیستی و بدون تو شعر به غزل نمی رسد
آنقدر دوری از من دستم به تو نمی رسد
اشک چشم ام به نردبان توسل نمی رسد
پل بسته ام که بگذرم از آبروی رفته ام
دست از پل پوسیده آن طرف پل نمی رسد
مرا خجالت نعش خطای مانده در دستم
زندگی با خطای من به تکامل نمی رسد۰
نبضم دچار قصه دور از تو بودن ام شده
آهنگ قلبم از غم اش به تعادل نمی رسد
همیشه عشق تو مرا شبیه عشق شیرین ست
بی تیشه ی فرهاد ها آبی به گل نمی رسد
#محمد_خوش_بین
نیستی و بدون تو شعر به غزل نمی رسد
آنقدر دوری از من دستم به تو نمی رسد
اشک چشم ام به نردبان توسل نمی رسد
پل بسته ام که بگذرم از آبروی رفته ام
دست از پل پوسیده آن طرف پل نمی رسد
مرا خجالت نعش خطای مانده در دستم
زندگی با خطای من به تکامل نمی رسد۰
نبضم دچار قصه دور از تو بودن ام شده
آهنگ قلبم از غم اش به تعادل نمی رسد
همیشه عشق تو مرا شبیه عشق شیرین ست
بی تیشه ی فرهاد ها آبی به گل نمی رسد
#محمد_خوش_بین
۱۲.۰k
۲۴ مرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.