.
.
شبی گفتم به قلیانم :که از جانم چه می خواهی؟
نوشت با خط دود خود :به دردت میخورم گاهی.،
تو بر من می نهی آتش که درد خود کنی تسکین..
من بیچاره می سوزم تو از حالم چه میدانی؟mhmd._.yz
شبی گفتم به قلیانم :که از جانم چه می خواهی؟
نوشت با خط دود خود :به دردت میخورم گاهی.،
تو بر من می نهی آتش که درد خود کنی تسکین..
من بیچاره می سوزم تو از حالم چه میدانی؟mhmd._.yz
۹.۰k
۲۳ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.