فیک: گودال
فیک: گودال
part⁴⁷
_چند روز بعد_
روی صندلی لَم داده بود و بی حوصله به اطراف نگاه میکرد
منشی روی مبل کوچیک چرمی داخل دفتر نشسته بود و داشت کل برنامه و جلسه های کاری این هفته شو براش میگفت
منشی:" کل برنامه های این هفته اَت اینه ، سوالی هست؟ "
" میشه همه شون کنسل کنی؟ "a.t
منشی:" نه نمیشه "
" حداقل یه چندتاشون کنسل کن یا بنداز واسه هفته دیگه ، نه! "a.t
منشی:" نمیشه هفته دیگه برنامه دیگه دارید "
" وای نه "a.t
به صندلی تکیه داد و به سقف زل زد
" الان باید چیکار کنیم؟ "a.t
منشی:" یک ساعت نیم دیگه جلسه اولتون شروع میشه میتونید توی این یک ساعت نیم استراحت کنید "
از روی صندلی بلند شد و به سمت میز رفت
" میای بریم یه چیزی بخوریم؟ "a.t
منشی:" حتما "
╞╟╚╔╩╦ ╠═ ╬╧╨╤
دستش روی شکمش گذاشت و لبخند راضیت مندی زد
" آخيش حسابی گشنم بودا "a.t
منشی:" اگه استراحت کردید میتونیم بریم؟ "
" چقدر دیگه تا جلسه مونده؟ "a.t
منشی:" یه ربع دیگه تا جلسه مونده ولی بهتره که قبلش یه نگاهی به فرم ها بندازید تا جلسه هرچی زودتر تموم بشه "
" اوح اره حتما بریم "a.t
╞╟╚╔╩╦ ╠═ ╬╧╨╤
در دفتر باز کرد و خودشو روی مبل دونفره انداخت
" بلخره امروز تموم شد "a.t
منشی:" فردا هم برنامتون همینه ولی خارج از شرکت برگزار میشه "
" شیشتا جلسه امروز شیشتا دیگه فردا ، خیلی خسته کننده اس "a.t
منشی:" فردا هفتا جلسه دارید "
" خدای؟ "a.t
منشی:" بله "
" وای نه "a.t
در اتاق زده شد و بلافاصله باز شد
جئون وارد اتاق شد
منشی:" سلام آقای جئون "
" سلام "jk
سرشو بالا آورد و بی حوصله به جئون نگاه کرد
" بلند شو بریم "jk
" تهیونگکجاس؟ "a.t
" یه خورده دیگه کار داره گفت ببرمت خونه "jk
" حوصله تو ندارم با تهیونگ میرم "a.t
" حوصله تو ندارم با تهیونگ میرم (ادای ا.ت در میاره) "jk
" ادای منو در نیار "a.t
" بلند شو بریم نمیخوام نق نقای تهیونگ بشنوم "jk
از روی مبل بلند شد
پالتوش برداشت و به تن کرد
روبهروی منشی ایستاد
" خیلی کمکم کردی ممنون "a.t
منشی:" انجام وظیف بود "
" بازم ممنون "a.t
منشی:" خواهش میکنم "
" فردا میبینمت "a.t
منشی:" مواظب خودتون باشید "
" توهم همین طور "a.t
به سمت در رفت و بازش کد
" بیا بریم "a.t
از شرکت خارج شدن
سمت ماشین رفتن کع کسی اسم جئون را صدا زد
part⁴⁷
_چند روز بعد_
روی صندلی لَم داده بود و بی حوصله به اطراف نگاه میکرد
منشی روی مبل کوچیک چرمی داخل دفتر نشسته بود و داشت کل برنامه و جلسه های کاری این هفته شو براش میگفت
منشی:" کل برنامه های این هفته اَت اینه ، سوالی هست؟ "
" میشه همه شون کنسل کنی؟ "a.t
منشی:" نه نمیشه "
" حداقل یه چندتاشون کنسل کن یا بنداز واسه هفته دیگه ، نه! "a.t
منشی:" نمیشه هفته دیگه برنامه دیگه دارید "
" وای نه "a.t
به صندلی تکیه داد و به سقف زل زد
" الان باید چیکار کنیم؟ "a.t
منشی:" یک ساعت نیم دیگه جلسه اولتون شروع میشه میتونید توی این یک ساعت نیم استراحت کنید "
از روی صندلی بلند شد و به سمت میز رفت
" میای بریم یه چیزی بخوریم؟ "a.t
منشی:" حتما "
╞╟╚╔╩╦ ╠═ ╬╧╨╤
دستش روی شکمش گذاشت و لبخند راضیت مندی زد
" آخيش حسابی گشنم بودا "a.t
منشی:" اگه استراحت کردید میتونیم بریم؟ "
" چقدر دیگه تا جلسه مونده؟ "a.t
منشی:" یه ربع دیگه تا جلسه مونده ولی بهتره که قبلش یه نگاهی به فرم ها بندازید تا جلسه هرچی زودتر تموم بشه "
" اوح اره حتما بریم "a.t
╞╟╚╔╩╦ ╠═ ╬╧╨╤
در دفتر باز کرد و خودشو روی مبل دونفره انداخت
" بلخره امروز تموم شد "a.t
منشی:" فردا هم برنامتون همینه ولی خارج از شرکت برگزار میشه "
" شیشتا جلسه امروز شیشتا دیگه فردا ، خیلی خسته کننده اس "a.t
منشی:" فردا هفتا جلسه دارید "
" خدای؟ "a.t
منشی:" بله "
" وای نه "a.t
در اتاق زده شد و بلافاصله باز شد
جئون وارد اتاق شد
منشی:" سلام آقای جئون "
" سلام "jk
سرشو بالا آورد و بی حوصله به جئون نگاه کرد
" بلند شو بریم "jk
" تهیونگکجاس؟ "a.t
" یه خورده دیگه کار داره گفت ببرمت خونه "jk
" حوصله تو ندارم با تهیونگ میرم "a.t
" حوصله تو ندارم با تهیونگ میرم (ادای ا.ت در میاره) "jk
" ادای منو در نیار "a.t
" بلند شو بریم نمیخوام نق نقای تهیونگ بشنوم "jk
از روی مبل بلند شد
پالتوش برداشت و به تن کرد
روبهروی منشی ایستاد
" خیلی کمکم کردی ممنون "a.t
منشی:" انجام وظیف بود "
" بازم ممنون "a.t
منشی:" خواهش میکنم "
" فردا میبینمت "a.t
منشی:" مواظب خودتون باشید "
" توهم همین طور "a.t
به سمت در رفت و بازش کد
" بیا بریم "a.t
از شرکت خارج شدن
سمت ماشین رفتن کع کسی اسم جئون را صدا زد
۱۲.۰k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.