من سرزمین پریان و اِلف انتخاب میکردم تا مثل قصه ها من قای
من سرزمین پریان و اِلف انتخاب میکردم تا مثل قصه ها من قایمکی برم به سرزمین ساحره ها و گرگینه ها تا اینطوری بشه که یک پری عاشق ساحره یا گرگینه بشه اون پری کیه کنم گرگینه کیه تهیونگ یعنی تو این داستان تو تاریخش ثبت میشه تا بحال فقط اولین کسانی بود که که پری و گرگینه عاشق هم میشن و پری بخاطر دست آوردن گرگینه یا ساحره چیکارها نکرد که پادشاه رو راضی کنه و گرگینه هم سعی کردم که بدون گوش دادن به حرف پادشاهش اومد به سرزمین الِف و پریان پری که با دیدن گرگینه سریع میره پیشش اما سرباز ها نمیزارن گرگینه رو زندانی میکنن بعد اینکه کلی جنگ با گرگینه گرگینه رو دست گیر میکنن میبرن پیش پادشاه و پادشاه که بادیدن عشق بین پری و گرگینه اون ها رو تست میکنه و میفهمه اون عاشق هم شدن پادشاه اعصبانی میشه و دستور میدع که هردو رو از هم جدا کنند و دیگه هیچ وقت هم دیگه رو ننبینن گرگینه و پری با شنیدن این حرف هردو به سمت هم میدوند و هم دیگه رو بوس میکنن وبه پیش خدا میرن و خدا میدونستن اونا بدون هم نمیشن اونا رو به عقد هم درمیارع جلو همه ولی کسی خدارو نمیبینه خدا با جادو خودش هر دو پادشاه و ملکه ها رو پیش هم میاره هردو سرزمین رو متحد میکنه و جلوی همه این دوتا رو به عقد هم درمیاع و این دوتا میشن ملکه و پادشاه و به این سرزمین حکومت میکنن حالا یک سرزمین هست نه دوتا اسم سرزمین هست سرزمین پریان ِ،الف وساحره ، گرگینه ها من واقعا میخواهم این زندگی واقعی میشد اولین بچه گرگینه و پری مال پادشاه هست اونا چهارتا بچه میارنه پادشاه و ملکه بعدشم همه پریان گرگینه میتونن باهم ازدواج کنن و همه به خوبی زندگی کنن❤️❤️❤️اگه درخواستی از این جور رمان ها یا قصه ها هر جوری رمانی که میخواهین بگید ممنون میشم براتون بگم ☺️☺️
۴.۸k
۲۹ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.