که سوخت وساکت ماند با فاجعه بار آمد
که سوخت وساکت ماند با فاجعه بار آمد
هی فصل زمستان شد، هی گفت بهار آمد
دندان به جگر داد و آرام لبش را دوخت
با پای خودش پای هر چوبه دار آمد
سر خوش شده از تاول معتاد به هر لحظه
در خشم نمکدان ها با زخم کنار آمد
😔
هی فصل زمستان شد، هی گفت بهار آمد
دندان به جگر داد و آرام لبش را دوخت
با پای خودش پای هر چوبه دار آمد
سر خوش شده از تاول معتاد به هر لحظه
در خشم نمکدان ها با زخم کنار آمد
😔
۷۴.۶k
۱۰ آذر ۱۴۰۳