عاشقانه های شبنم
"گم شده در خاطراتت نوجوانی های من
نیستی تا که بفهمی حال من را جای من"
سوی چشم و قوت از پا رفته و پیری شدم
عمر را بر باد دادم اینچنین ای وای من
خستگی ها با تو با دمنوش میرفت از تنم
از دهان افتاده بعد از تو کماکان چای من
نیستی تا که بفهمی حال من را جای من"
سوی چشم و قوت از پا رفته و پیری شدم
عمر را بر باد دادم اینچنین ای وای من
خستگی ها با تو با دمنوش میرفت از تنم
از دهان افتاده بعد از تو کماکان چای من
۳.۹k
۲۱ بهمن ۱۴۰۲