یه بار یه داستانی گفتیم راجب شیشه ای که هممون توش گیر کرد

یه بار یه داستانی گفتیم راجب شیشه ای که هممون توش گیر کردیم حالا بیاین کاملش کنیم در واقع این شیشه همون چیزای اطراف ما هستن همون آدمای دور و بر ما همون افکار اولین سد ما هم هست شکستن این سد سخت نیست فقط باید هر چیز اشتباهی رو بزاری کنار افکار آدما اشتباهاتی که تو گذشته انجام دادی شاید بگید کنار گذاشتن شون مخصوصا آدما سخته ولی اینو بدونید که اشتباه اشتباهه همون طور که دوبار نباید اشتباه کرد دوبار نباید اعتماد کرد حتی اگر چیزی را دوست داری یادت نره اگه اون بهت آسیب بزنه یه لحظه دیگه هم نباید نزدیک اون بشی پس این شیشه رو که در واقع خودت درستش کردی رو خراب کن
از این شیشه که رد شیم به یه شیشه ی بزرگتر می‌رسیم که اون شیشه خود ما هستیم ....
راجب این شیشه خوشحال میشم نظرتون رو بگید
دیدگاه ها (۱۱)

خوب تا اینجا رسیدیم به اینکه شیشه ی بزرگتر خود ماییم همه ی م...

و قصه ی من و او اینگونه بود که اون تمام زندگی اش را در تشویش...

خدا در قلب آدمیست :)

دلت برام نمی سوزه....سر این تیکه فیلم گریم گرفت

من اینو همون روزی که اون آهنگه رو پست کردم شروع کرده بودم.. ...

رمان انیمه ای هنوز نه چپتر ۱۵

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط