بده بد بد


بَده … بَد بَد
چه امیدی؟… چه ایمانی؟…
کَرَک جان خوب می‌خوانی
من این آواز پاکت را دراین غمگین خراب آباد
چو بوی بال‌های سوخته‌ات پرواز خواهم داد
گرت دستی دهد با خویش در دنجی فراهم باش
بخوان آواز تلخت را ،
ولیکن دل به غم مسپار
کَرَک جان ! بنده‌ی دم باش
بَده … بَد بَد راه هر پیک و پیغام خبر بسته‌ست
نه تنها بال و پر ، بال نظر بسته‌ست
قفس تنگ است و در بسته‌ست
کَرَک جان ! راست گفتی ، خوب خواندی ، ناز آوازت
من این آواز تلخت را
بَده … بَد بَد …
دروغین بود هم لبخند و هم سوگند
دروغین است هر سوگند و هر لبخند
و حتی دلنشین آواز جفت تشنه‌ی پیوند
من این غمگین سرودت را
هم آواز پرستوهای آه خویشتن پرواز خواهم داد
به شهر آواز خواهم داد
بَده … بَد بَد … چه پیوندی ؟ چه پیمانی ؟
کَرَک جان ! خوب می‌خوانی
خوشا با خود نشستن، نَرم نَرمَک اشکی افشاندن
خوشا پیمانه‌ای دور از حریفان گران‌جانی
✾࿐༅🍃♥️🍃༅࿐
دیدگاه ها (۱)

نگید‌!!!در‌دلاتون‌و‌به‌هر‌کسی‌نگید؛؛هر‌کسی‌را‌همدم‌تنهایی‌مد...

آخ چقدر وصفِ حال ماست 🖤بسوختیم در این آرزوی خام و نشد ...

کم کم یاد گرفتم

الان نه !آنوقتی که دلت تنگ است و کسی نیست پایِ حرفهایت بنشین...

#دوستت‌دارم‌نترس... گفتی: «می‌ترسم از احساسات طوفانی و وحشی‌...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط