می روم ابر شوم، وَ ببارم
میروم ابر شوم، وَ ببارم
خورشید شوم، وَ بتابم
پرنده شوم، وَ پرواز کنم ...
میروم تا هرآنچه که نیستم باشم
آزاد، رها، بیپروا...
و دور ...
از تمام حوادث تلخ اینروزها دور...
به راستی خورشید و ابر و گیاه هم از تلخیها سهم میبرند؟
باد هم حافظه دارد؟
پرندهها چه؟
پرندهها میدانند جنگ چیست؟
خورشید شوم، وَ بتابم
پرنده شوم، وَ پرواز کنم ...
میروم تا هرآنچه که نیستم باشم
آزاد، رها، بیپروا...
و دور ...
از تمام حوادث تلخ اینروزها دور...
به راستی خورشید و ابر و گیاه هم از تلخیها سهم میبرند؟
باد هم حافظه دارد؟
پرندهها چه؟
پرندهها میدانند جنگ چیست؟
۶.۵k
۲۱ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.