زمانی که به چشمانت نگاه کردم فهمیدم

زمانی که به چشمانت نگاه کردم فهمیدم
آن شروع پایان من بود
شروعی که تنفر پایان یافت و عشق شروع شد
اما تنها شدم بی تو و تنها برق اشک را در چشمانم میشد دید
دلم میخواست
برای بار آخر محکم تر بغلت میکردم
و میگفتم دلم برات تنگ شده عزیز کرده...‌.‌:)))))✨🍀





(متن احساسی بلدم بنویسم و گرنه تاحالا عاشق نشدم گفتم بهتون بگم)
دیدگاه ها (۰)

مود خدا:اول تو نت بگیر برو یوتیوب ویدیو هاشونو بببین بعد زر ...

لیزا جون میکروفن نمیوردی روی سن سنگین تر بودا

اومد....:)

تولدت مبارککککک

HENTAI :: MURI ♡ KOYOموری کویو رو صدا میزنه تا بیاد به دفترش...

رمان: •°معطری در تن طُ•°#پارت‌اولاز زبان #واگوریامروز هم طبق...

#درخواستی چند شاتیPart: ³ویو کوکلباسارو پوشیدیم من استرس داش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط