𝑀𝒶𝒻𝒾𝒶 𝑔𝒾𝓇𝓁
𝑀𝒶𝒻𝒾𝒶 𝑔𝒾𝓇𝓁
[Part ۱۳]
دکتر : ممکنه که دستشون فلج بشه یا اینکه بعضی اوقات بی حس بشه ، ولی ما با عمل کردن تا حد ممکن این احتمال رو پایین آوردیم. باید ببینیم چی میشه
هنوز تو شک بودم و به جای خالی دکتر زل زده بودم که با صدای هانول به خودم آمدم
هانول : ارورا رو بردن بخش برو ببینش
حتی نفهمیدم چطوری رسیدم اتاق ارورا نشستم صندلی کنار تختش، هنوزم تو همون حالت زیبا بود . عین یه فرشته
کانگ : منو میبیخشی فرشته ؟ ببخشید خیلی متاسفم ، حالم از خودم با هم میخوره [گریه]
☆ادمینتون در حال استفراق است🫡☆
ویو ارورا
چشمام رو آروم باز کردم درد شدیدی توی دستم احساس میکردم، یه صدای گریه هم از کنارم میومد آروم چشمام رو چرخوندم . کانگ بود دستمو محکم گرفته بود
ارورا : بهت گفتم گریه نکن نه؟ [اروم]
کانگ : ارورا ،چرا اینکارو کردی؟ ، اگه خدایی نکرده فلج بشی چی؟ ، چرا نذاشتی من الان اینجا باشم؟
ارورا : آروم بابا ، فقط ۳ سوال حواب میدم بپرس[خنده]
کانگ : ۱ چرا خودتو انداختی جلوی من؟
ارورا : چون این بین منو اون مرتیکه بود اگه تو به جای من اینجا بودی ، هیچ وقت ، هیچ وقت خودمو نمی بخشیدم
کانگ : ۲ اگه چیزیت میشد چی فکر میکردی من خودمو میبخشیدم؟
ارورا : فعلا که سالمم ، تازه هنوز کلی کار اینجا دارم چرا باید برم ؟ [خنده]
کانگ : مسخره [خنده] خب آخرین سوال ، دوست دخترم میشی؟
ارورا : ها؟ [خلاصه پراش ریخته😂]
میخاستم جوابشو بدم که باز شدن در اتاق حرفم نا تموم موند ، ادامه دارد...
☆شرطا ۲۸ لایک☆
[Part ۱۳]
دکتر : ممکنه که دستشون فلج بشه یا اینکه بعضی اوقات بی حس بشه ، ولی ما با عمل کردن تا حد ممکن این احتمال رو پایین آوردیم. باید ببینیم چی میشه
هنوز تو شک بودم و به جای خالی دکتر زل زده بودم که با صدای هانول به خودم آمدم
هانول : ارورا رو بردن بخش برو ببینش
حتی نفهمیدم چطوری رسیدم اتاق ارورا نشستم صندلی کنار تختش، هنوزم تو همون حالت زیبا بود . عین یه فرشته
کانگ : منو میبیخشی فرشته ؟ ببخشید خیلی متاسفم ، حالم از خودم با هم میخوره [گریه]
☆ادمینتون در حال استفراق است🫡☆
ویو ارورا
چشمام رو آروم باز کردم درد شدیدی توی دستم احساس میکردم، یه صدای گریه هم از کنارم میومد آروم چشمام رو چرخوندم . کانگ بود دستمو محکم گرفته بود
ارورا : بهت گفتم گریه نکن نه؟ [اروم]
کانگ : ارورا ،چرا اینکارو کردی؟ ، اگه خدایی نکرده فلج بشی چی؟ ، چرا نذاشتی من الان اینجا باشم؟
ارورا : آروم بابا ، فقط ۳ سوال حواب میدم بپرس[خنده]
کانگ : ۱ چرا خودتو انداختی جلوی من؟
ارورا : چون این بین منو اون مرتیکه بود اگه تو به جای من اینجا بودی ، هیچ وقت ، هیچ وقت خودمو نمی بخشیدم
کانگ : ۲ اگه چیزیت میشد چی فکر میکردی من خودمو میبخشیدم؟
ارورا : فعلا که سالمم ، تازه هنوز کلی کار اینجا دارم چرا باید برم ؟ [خنده]
کانگ : مسخره [خنده] خب آخرین سوال ، دوست دخترم میشی؟
ارورا : ها؟ [خلاصه پراش ریخته😂]
میخاستم جوابشو بدم که باز شدن در اتاق حرفم نا تموم موند ، ادامه دارد...
☆شرطا ۲۸ لایک☆
۷.۸k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.