𝑀𝒶𝒻𝒾𝒶 𝑔𝒾𝓇𝓁
𝑀𝒶𝒻𝒾𝒶 𝑔𝒾𝓇𝓁
[Part ۱۲ ]
همون لحظه مارکو با لگد درو باز کردو آمد داخل
مارکو : اووو خانم ملکه ! ، که اطلاعات منو میدزدی ها؟ [اصلحه شو میگیره سمت ارورا ]
ارورا : بچه ها اصلحه هاتون رو بیارید پایین این بین منو اونه [نگاهش به مارکو ع] اصلحه بیار پایین مارکو باهم صحبت کنیم من دلم نمیخواد شلیک کنم اوکی؟
مارکو : تهدید م میکنی ؟ عجب رویی داری! ، چیز چیز بی جواب نمیمونه ملکه . [به کتف سوهو شلیک میکنه]
ارورا : سوهو! [داد]
همه دور سوهو جمع شده بودیم ولی کانگ وایساده بود کنار سوهو
مارکو: هنوز تموم نشده [میخواست به کانگ شلیک کنه که ارورا پرید وسط و خورد به دست ارورا ، مارکو فرار کرد ]
☆یاد فیلم هندی ها افتادم😂☆
کانگ: ارورا [داد بلند ]
تمام لباس کانگ خونی بود ، کانگ داشت گریه میکرد با آخرین توانی که داشتم گفتم
ارورا : گریه ، نک،ن
و آخرین چیزی که دیدم صورت کانگ بود و بعد سیاهی مطلق
ویو کانگ
دست و پامو گم کرده بودم لئو سوهو رو کول کرده بود منم ارورا رو براید استایل بلند کردم و گذاشتمش روی صندلی جلو ، لئو هم سوهو رو گذاشت صندلی عقب ، هانول هم باهامون سوار ماشین شدو سر سوهو رو روی پاهاش گذاشت . خیلی تند میرودم فکر کنم یه ۱ میلیون درهمی جریمه شدم ولی مهم نبود
[پرش زمانی به بیمارستان ]
ویو کانگ
الان ۲ ساعتی میشد توی اتاق عمل بودن ، اول از همه دکتر سوهو آمد بیرون از اتاق
دکتر سوهو : حال بیمار خوبه اگه یه میلی متر آنطرف تر میخورد معلوم نبود چی میشد
هانول : آخ مرسی آقای دکتر فقط ، کی میتونیم ببینیمش؟
دکتر سوهو : هر وقت رفتم بخش میتونین ببینیدش
هانول : مرسی
الان تقریبا ۳ ساعتی شده بود که ارورا توی اتاق عمل بود ، کلی فکر توی سرم بود
به خاطر من الان زیر عمله !
من باید جاش میبودم !
اگه یه طوریش بشه چی؟
تمام فکر ها داشت دیوونه ام میکرد، که با باز شدن در isu تمام فکرام و فراموش کردمو دویدم سمت دکتر
کانگ : دکتر چیشد ؟ حالش خوبه؟ وضعیتش چطوره؟
دکتر ارورا : حالشون خوبه، یعنی فعلا . ولی ممکنه دستشون ، ادامه دارد...
[Part ۱۲ ]
همون لحظه مارکو با لگد درو باز کردو آمد داخل
مارکو : اووو خانم ملکه ! ، که اطلاعات منو میدزدی ها؟ [اصلحه شو میگیره سمت ارورا ]
ارورا : بچه ها اصلحه هاتون رو بیارید پایین این بین منو اونه [نگاهش به مارکو ع] اصلحه بیار پایین مارکو باهم صحبت کنیم من دلم نمیخواد شلیک کنم اوکی؟
مارکو : تهدید م میکنی ؟ عجب رویی داری! ، چیز چیز بی جواب نمیمونه ملکه . [به کتف سوهو شلیک میکنه]
ارورا : سوهو! [داد]
همه دور سوهو جمع شده بودیم ولی کانگ وایساده بود کنار سوهو
مارکو: هنوز تموم نشده [میخواست به کانگ شلیک کنه که ارورا پرید وسط و خورد به دست ارورا ، مارکو فرار کرد ]
☆یاد فیلم هندی ها افتادم😂☆
کانگ: ارورا [داد بلند ]
تمام لباس کانگ خونی بود ، کانگ داشت گریه میکرد با آخرین توانی که داشتم گفتم
ارورا : گریه ، نک،ن
و آخرین چیزی که دیدم صورت کانگ بود و بعد سیاهی مطلق
ویو کانگ
دست و پامو گم کرده بودم لئو سوهو رو کول کرده بود منم ارورا رو براید استایل بلند کردم و گذاشتمش روی صندلی جلو ، لئو هم سوهو رو گذاشت صندلی عقب ، هانول هم باهامون سوار ماشین شدو سر سوهو رو روی پاهاش گذاشت . خیلی تند میرودم فکر کنم یه ۱ میلیون درهمی جریمه شدم ولی مهم نبود
[پرش زمانی به بیمارستان ]
ویو کانگ
الان ۲ ساعتی میشد توی اتاق عمل بودن ، اول از همه دکتر سوهو آمد بیرون از اتاق
دکتر سوهو : حال بیمار خوبه اگه یه میلی متر آنطرف تر میخورد معلوم نبود چی میشد
هانول : آخ مرسی آقای دکتر فقط ، کی میتونیم ببینیمش؟
دکتر سوهو : هر وقت رفتم بخش میتونین ببینیدش
هانول : مرسی
الان تقریبا ۳ ساعتی شده بود که ارورا توی اتاق عمل بود ، کلی فکر توی سرم بود
به خاطر من الان زیر عمله !
من باید جاش میبودم !
اگه یه طوریش بشه چی؟
تمام فکر ها داشت دیوونه ام میکرد، که با باز شدن در isu تمام فکرام و فراموش کردمو دویدم سمت دکتر
کانگ : دکتر چیشد ؟ حالش خوبه؟ وضعیتش چطوره؟
دکتر ارورا : حالشون خوبه، یعنی فعلا . ولی ممکنه دستشون ، ادامه دارد...
۷.۸k
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.