عاشقانه
با صدای صبح در من عشق نجوا میکنی
شعر میخوانی دلم را مست و شیدا میکنی
سفره ی دل میگشایی ترمه ترمه آفتاب
بر اجاق دل دو چای دپش بر پا میکنی
صد زبان سوسن به ذکر روی تو حمد وثنا
غنچه از لب میگشایی صد گره وا میکنی
می نشینی روبرویم ،من لبالب التماس
تو مرا چون کودکی دلخوش به فردا میکنی
بوسه ای دارم طلب از روی لبهایت ولی
وعده ها بر من به وقت خواب و رؤیا میکنی
خوب میدانی که من دیوانه ات هستم ولی
دلبری هاااااا از دل مجنونِ لیلا میکنی
کاسه کاسه نور میریزی به حوض کهکشان
در هوای رقص خود جان را مصفا میکنی
دیده ی تر دارم و یک دل که صد دل عاشق است
بی تفاوت کفشِ رفتن را چرا پا میکنی؟
ناگهانِ بی گدار از من به من نزدیکتر
پیشِ چشمِ مردمانم خوب رسوا می کنی
هرچه میخواهی بکن من دوستت دارم ولی
میرسد روزی که چون من دیده دریا میکنی
شعر میخوانی دلم را مست و شیدا میکنی
سفره ی دل میگشایی ترمه ترمه آفتاب
بر اجاق دل دو چای دپش بر پا میکنی
صد زبان سوسن به ذکر روی تو حمد وثنا
غنچه از لب میگشایی صد گره وا میکنی
می نشینی روبرویم ،من لبالب التماس
تو مرا چون کودکی دلخوش به فردا میکنی
بوسه ای دارم طلب از روی لبهایت ولی
وعده ها بر من به وقت خواب و رؤیا میکنی
خوب میدانی که من دیوانه ات هستم ولی
دلبری هاااااا از دل مجنونِ لیلا میکنی
کاسه کاسه نور میریزی به حوض کهکشان
در هوای رقص خود جان را مصفا میکنی
دیده ی تر دارم و یک دل که صد دل عاشق است
بی تفاوت کفشِ رفتن را چرا پا میکنی؟
ناگهانِ بی گدار از من به من نزدیکتر
پیشِ چشمِ مردمانم خوب رسوا می کنی
هرچه میخواهی بکن من دوستت دارم ولی
میرسد روزی که چون من دیده دریا میکنی
۱۱.۴k
۲۶ خرداد ۱۴۰۲