سوال
سوال
پایانِ عشق بود
فراموشی آخرِ من
عاقبتِ من را
روشنیِ دستِ هیچ معجزه ای
سپید نخواهد کرد انگار
و کابوسِ این همه سوال
پیرهنم شده است
تابوتم
شبِ منی
می ترسم چشم بر هم بگذارم
و بعد
با اولین بلیطِ خورشید
رفته باشی پشتِ هفت دریا
قلابِ بی صیادِ منی
بی جواب ترین سوال
که در گلو مانده ای
و من هنوز
بی پاسخ زنده ام
شبِ بی وحشتِ منی
بیا برای آخرین بار
و تمامِ قفل ها را بزن
بر در
بر واپسین احتمالِ رفتن
پرسه بزن در من
که در این ظلمات
دل خوشم به شنیدن
شنیدنِ جریانِ تو
در شریانِ خشکِ این اتاق
مثلِ صدای حروفِ مورس
بر دیوارِ سلولِ همسایه
تنها نشانه از حیات
شبِ منی
بی چراغ بیا
بی سوال
بمان کنارِ غصه هام
که هیچوقت چشم در راهِ صبح نباشم...
#خاصترین
پایانِ عشق بود
فراموشی آخرِ من
عاقبتِ من را
روشنیِ دستِ هیچ معجزه ای
سپید نخواهد کرد انگار
و کابوسِ این همه سوال
پیرهنم شده است
تابوتم
شبِ منی
می ترسم چشم بر هم بگذارم
و بعد
با اولین بلیطِ خورشید
رفته باشی پشتِ هفت دریا
قلابِ بی صیادِ منی
بی جواب ترین سوال
که در گلو مانده ای
و من هنوز
بی پاسخ زنده ام
شبِ بی وحشتِ منی
بیا برای آخرین بار
و تمامِ قفل ها را بزن
بر در
بر واپسین احتمالِ رفتن
پرسه بزن در من
که در این ظلمات
دل خوشم به شنیدن
شنیدنِ جریانِ تو
در شریانِ خشکِ این اتاق
مثلِ صدای حروفِ مورس
بر دیوارِ سلولِ همسایه
تنها نشانه از حیات
شبِ منی
بی چراغ بیا
بی سوال
بمان کنارِ غصه هام
که هیچوقت چشم در راهِ صبح نباشم...
#خاصترین
۶.۴k
۲۴ شهریور ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.