همیشه به خودم می گویم در زندگیت قرار است تعداد مشخصی کلمه
همیشه به خودم می گویم در زندگیت قرار است تعداد مشخصی کلمه را حرف بزنی و بعد بمیری، پس حرامشان نکن تا جایی که عقلت می رسد...
مثلا مدتهاست انتخاب کرده ام که صادقانه وقیح باشم ، نه پست فطرتانه واژه باز و دروغگو...
ابایی ندارم که حتی روزی اگر فقط و فقط از بدن زنی خوشم آمد صریح بدون پیش کشیدن پای عشق و علاقه فقط همین را به او بگویم ...
همانطور که حرمتش را نگه می دارم ، همیشه رک بوده ام و تاوانش را هم به کرات داده ام ...
برای همین است که فکر می کنم باید به تو هم بگویم رفیق ، وقتی داری واژه ای را
می نویسی روی صفحه سفید تا پرتایش کنی به سمت کسی که صادقانه پیش آمده و گفته ای که صادقانه با اویی ، یادت باشد حرفها و آدمها هردو حرمت دارند...
تو که نشسته ای یک گوشه دنیا، با شلوارک چروک و زیرپیراهنی سوراخت و همانطور که پشم های سینه ات را میخارانی داری برای دختری که یک گوشه دیگر دنیا نشسته و از تنهایی و موهای ژولیده و ناخن های بی لاک و زشتی های درون و بیرونش به تو پناه آورده تا پری دریایی زیبای کلمات تو باشد دروغ میبافی ، یادت باشد که لااقل راستش را بگویی...
تو که نشسته ای روبروی مانیتور و همزمان که با یک نفر حرفهای تنانه می زنی ، پیش کسی دیگر خودت را پاک ترین زن دنیا نشان می دهی تا دل ببری از مردی که ساده دلانه اهل باور کردن حرفهای هر کسی است که واژه ها را مرتب کنار هم می چیند ، یادت باشد که دنیا مدار گرد تلافی است ...
دل بردن و نبردن به کنار، لااقل صادقانه حرف بزنیم...
برج عاج نسازیم از دروغ ها و هر یاوه ای را باور نکنیم ...
اگر سکس خواستیم نگوییم عشق ...
اگر حامی مالی لازم داریم نگوییم دلتنگی ...
بیچاره عشق که واژه مقدسی بود قدیم ها و حالا آنقدر دستمالیش کرده ایم که بوی تعفن گرفته ، آدمیم مثلا ...
و اگر هم دلمان خواست دروغهای هم را باور کنیم، بعدا که وقت دوری شد در مکالمه با آدم سوم از فریب خوردن دم نزنیم که والله بعد از شش سالگی آدمها دیگر فریب
نمی خورند ، مگر این که دلشان بخواهد ...
کلافه ام و دارم یاوه می گویم ببخش رفیق...
همینقدر میخواستم بگویم که قرار بود شبکه های اجتماعی فرصتی برای دوست پیدا کردن باشند و کمتر تنها ماندن...
حالا داریم هر روز تنهاتر می شویم
و بدبین تر
و پیرتر
و زشت تر
و فریبکارتر
و فیک تر
و خسته تر
و بدبوتر
و دریغ ...
و افسوس ...
پی نوشت : شک ندارم حالا همه از این دم می زنیم که آدم مظلوم قصه بوده ایم .
نه ، همه یا هیولا بوده ایم یا خواهیم بود...
تمام سکه های دنیا دو رو دارند ...
مثلا مدتهاست انتخاب کرده ام که صادقانه وقیح باشم ، نه پست فطرتانه واژه باز و دروغگو...
ابایی ندارم که حتی روزی اگر فقط و فقط از بدن زنی خوشم آمد صریح بدون پیش کشیدن پای عشق و علاقه فقط همین را به او بگویم ...
همانطور که حرمتش را نگه می دارم ، همیشه رک بوده ام و تاوانش را هم به کرات داده ام ...
برای همین است که فکر می کنم باید به تو هم بگویم رفیق ، وقتی داری واژه ای را
می نویسی روی صفحه سفید تا پرتایش کنی به سمت کسی که صادقانه پیش آمده و گفته ای که صادقانه با اویی ، یادت باشد حرفها و آدمها هردو حرمت دارند...
تو که نشسته ای یک گوشه دنیا، با شلوارک چروک و زیرپیراهنی سوراخت و همانطور که پشم های سینه ات را میخارانی داری برای دختری که یک گوشه دیگر دنیا نشسته و از تنهایی و موهای ژولیده و ناخن های بی لاک و زشتی های درون و بیرونش به تو پناه آورده تا پری دریایی زیبای کلمات تو باشد دروغ میبافی ، یادت باشد که لااقل راستش را بگویی...
تو که نشسته ای روبروی مانیتور و همزمان که با یک نفر حرفهای تنانه می زنی ، پیش کسی دیگر خودت را پاک ترین زن دنیا نشان می دهی تا دل ببری از مردی که ساده دلانه اهل باور کردن حرفهای هر کسی است که واژه ها را مرتب کنار هم می چیند ، یادت باشد که دنیا مدار گرد تلافی است ...
دل بردن و نبردن به کنار، لااقل صادقانه حرف بزنیم...
برج عاج نسازیم از دروغ ها و هر یاوه ای را باور نکنیم ...
اگر سکس خواستیم نگوییم عشق ...
اگر حامی مالی لازم داریم نگوییم دلتنگی ...
بیچاره عشق که واژه مقدسی بود قدیم ها و حالا آنقدر دستمالیش کرده ایم که بوی تعفن گرفته ، آدمیم مثلا ...
و اگر هم دلمان خواست دروغهای هم را باور کنیم، بعدا که وقت دوری شد در مکالمه با آدم سوم از فریب خوردن دم نزنیم که والله بعد از شش سالگی آدمها دیگر فریب
نمی خورند ، مگر این که دلشان بخواهد ...
کلافه ام و دارم یاوه می گویم ببخش رفیق...
همینقدر میخواستم بگویم که قرار بود شبکه های اجتماعی فرصتی برای دوست پیدا کردن باشند و کمتر تنها ماندن...
حالا داریم هر روز تنهاتر می شویم
و بدبین تر
و پیرتر
و زشت تر
و فریبکارتر
و فیک تر
و خسته تر
و بدبوتر
و دریغ ...
و افسوس ...
پی نوشت : شک ندارم حالا همه از این دم می زنیم که آدم مظلوم قصه بوده ایم .
نه ، همه یا هیولا بوده ایم یا خواهیم بود...
تمام سکه های دنیا دو رو دارند ...
۲۳.۴k
۰۹ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.